معنی کلمه شاید در لغت نامه دهخدا
- شایَد بود ؛ عسی. ( ترجمان القرآن ).
- || امکان : پس شاید بود اقسام هستی جوهرها سه است ؛ عقل و نفس و جسم. ( دانشنامه علایی الهیات ص 116 ). و رجوع به شایستن شود.
- || ممکن الوجود. مقابل واجب الوجود : اما کلی و جزئی بودن. بقوت بودن و بفعل بودن. و شاید بود بودن. ( دانشنامه علایی ص 7 چ معین ). و رجوع به شایستن شود.
- شاید و نشاید؛ شایسته است و شایسته نیست. در تقویم ها که در بعض ایام یا ساعات انجام دادن بعض امور را روا می دانند وبعض امور را نمی دانند با لفظ شاید و نشاید از این دو تعبیر میکنند. رجوع به شایستن شود.