شاکه

معنی کلمه شاکه در ویکی واژه

نام شاعر کردزبان دوره ی نادری است که بیشتر مردم نام او را با خان "مه سویر" می شناسند.
شاکه فردی نمک فروش و ساکن بولی در استان ایلام بوده که طی سفری به محل حکمرانی خان کلهر « خان مه سویر » با او آشنا شده و پس از آن است که سرایش مشترک اشعارشان آغاز می شود.

جملاتی از کاربرد کلمه شاکه

غم انتظار سایل به مزاج فصل بار است لب احتیاج مگشاکه‌کریم در ندارد
جز تیغ توکز تن چکدش خون بداندیش حاشاکه ز الماس چکد لعل مذابی
بسیار دیده باشی خاشاک بر لب بحر از بحر شعر ما هم خاشاکهاست اینها
گر نبینی سیر آب از چاکها چیست بر وی نو به نو خاشاکها
حاشاکه مرا طعن‌کسان بر سقط آرد چون خامه قط تازه خورد حسن خط آرد
حاشاکه وحی صادق دانم حدیث تو نه خود تو جبرئیلی و نه من پیمبرا
گر حفظ ابنای بشر از حزم او یابد اثر چون‌ لوح ‌محفوظش ‌فکر حاشاکه‌ نسیان پرورد
چشم داند گوهر و خاشاک را چشم را زان می‌خلد خاشاکها
چو بر توده خاشاکها برزدند بفرمود تا آتش اندر زدند
دوستان حاشاکه ربط الفت هم بگسلند موجها را رفتن‌از خود هم در آغوش‌هم است