شاهق

معنی کلمه شاهق در لغت نامه دهخدا

شاهق.[ هَِ ] ( ع ص ) بلند و مرتفع از کوه و بنا و جز آن. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( از غیاث اللغات ): جبل شاهق ، کوه بلند و مرتفع. ( از دهار ). ج ، شَواهِق. عال. عالی. مرتفع. رفیع. || ان فلاناً لذوشاهق و صاهل اذا اشتد غضبه ؛ یعنی او سخت خشم است. ( از اساس البلاغه زمخشری ). هو ذو شاهق ؛ یعنی سخت خشم است. ( از اقرب الموارد ). و در القاموس آمده و هو ذو شاهق ؛آنکه سخت خشم نباشد. ( از منتهی الارب ). ولی شارح قاموس نویسد این گفته بر اساسی نیست زیرا آنطور که جوهری گفته که : فلان ذوشاهق اذاکان یشتد غضبه و همچنین ازهری و ابن عباد و ابن فارس و دیگران سخت خشم گفته اند. || فحل ذوشاهق ؛ نرینه که به هیجان آید ودم او بسختی بیرون آید و فرورود و صدایی از درون وی شنیده گردد. ( از اساس البلاغة زمخشری ). || رگ برجهنده بسوی بالا. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). قسمی از نبض که با انگشتان نبض گیر مدافعه کند بقوت. نبض که در حرکت میل به بلندی کند. ( یادداشت مؤلف ). به اصطلاح پزشکان نوعی است از حالات نبض که در حرکت میل به بلندی داشته باشد یعنی اجزای آن در ارتفاع محسوس گردد و سبب آن شدت حاجت به ترویح باشد. ( از غیاث اللغات ) ( از آنندراج ): و بول گرم و رنگین ، و نبض شاهق و متواتر و ممتلی باشد. ( ذخیره خوارزمشاهی ).

معنی کلمه شاهق در فرهنگ معین

(هِ ) [ ع . ] (اِفا. ) بلند، مرتفع .

معنی کلمه شاهق در فرهنگ عمید

بلند، مرتفع.

معنی کلمه شاهق در فرهنگ فارسی

بلند، مرتفع ازکوه وبنایاچیزدیگر
۱ - بلند مرتفع . ۲ - کوه مرتفع .

معنی کلمه شاهق در ویکی واژه

بلند، مرتف

جملاتی از کاربرد کلمه شاهق

به جز شورش شاهقلی که در سال ۱۵۱۱ تحت سلطنت عثمانی رخ داد، شورش‌های چلبی در قرن شانزدهم، هیچ اتفاق خاص دیگری در این منطقه رخ نداده‌است. با این حال، در نتیجه این شورش‌ها، تبعیدهای زیادی به جزایری مانند مودون و کرون و مهاجرت‌های گسترده قبایل تُرکمان به ایران صورت گرفت.
و سئل ابن عباس عنه، فقال: یرمی من اعلی شاهق فی تلک القریة. ثم یتبع بالحجارة حتی یموت. و روی ان عبد الملک بن مروان کتب الی حبیب قاضی حمص یسأله کم عقوبة اللوطی، فکتب: ان علیه ان یرمی بالحجارة کما رجم قوم لوط، فان اللَّه تعالی یقول: وَ أَمْطَرْنا عَلَیْهِمْ حِجارَةً مِنْ سِجِّیلٍ، فقبل عبد الملک ذلک منه و حسّنه.
امام قلی شاهقلی متولد سال ۱۲۳۰ه‍.ش در تبریز می‌باشد و در سال ۱۳۳۰ه‍.ش در تهران درگذشت و در قم به خاک سپرده شد.
عش حمیدا سالما فی شاهق القصر المشید کل یوم لک من عیش جدید فی جدید
باد از عزمش مضای سیر گردون یافته خاک از حزمش وقار کوه شاهق ساخته
بود او آفتاب و تاریخش هم بود آفتاب شاهقلی
چون آنجا رسید، چشمش بر کوهی افتاد به بلندی و تندی چنان که حسِّ باصره تا بذروهٔ شاهقش رسیدن، ده‌جای در مصاعدِ عقبات آسایش دادی و دیدبان وهم در قطعِ مراقیِ علوّش عرق از پیشانی بچکانیدی. کمندِ نظر از کمرگاهش نگذشتی، نردبانِ هوا به گوشهٔ بام رفعتش نرسیدی، فلک‌البروج از رشگش بجای منطقهٔ جوزا زنّار بر میان بستی، خرشید را چون قمر بجای خوشهٔ ثریّا آتشِ حسد در خرمن افتادی.
خصم بر قدرت امام چه باشد تودهٔ کاهی به پیش ذروهٔ شاهق
... یکی از سهامداران اولین بیمارستان خصوصی در ایران ـ که نام پارس برآن نهاده شد و هنوز هم به همین نام فعالیت دارد ـ فردی به نام منوچهر شاهقلی بود. پدر او «سرهنگ امامقلی شاهقلی» از اعضای فرقه ضالة بهائیت بود که به عنوان مؤذن آنها شهرت داشت! ...
سال تاریخ وفاتش بطلب از گل گلشن دل شاهقلی
شورش محمدحسن‌خان قاجار در استرآباد در ۱۱۵۶ ه‍. ق، شورش حاجی خان میمنه در بلخ، شورش شاهقلی خان قاجار در مرو، شورش سیستان، شورش کردهای خبوشان از دیگر شورش‌هایی هستند که در دورهٔ نادر صورت گرفتند
شاعری فحل و دبیری سره ذاتی پاکم جبلی شاهق و چرخی مه و بحری طمطام
پس از انقلاب ۱۳۵۷ و با خروج فرزندش دکتر منوچهر شاهقلی از ایران، برخی از افراد با بهایی خواندن او و پسرش تلاش بسیار کردند تا اموال دکتر منوچهر شاهقلی را مصادره کنند. هرچند منوچهر شاهقلی بعداً به ایران بازگشت و به طبابت پرداخت، اما همچنان در سایت‌های دولتی و وابسته به دولت از «امام‌قلی شاهقلی» به عنوان مؤذن فرقهٔ بهاییت نام می برند.
از جهان شاهقلی رفت دریغ آنکه بودی ز غلامان علی
امام قلی شاهقلی (منصور الملک) فرزند میرزا علی اکبر تبریزی (سمین العلما) سرگرد ارتش در انتهای سلسلهٔ قاجار و دوران رضا شاه پهلوی بود.