شاهانی. ( ص نسبی ) منسوب به شاه. ( از اقرب الموارد ). شاهانی. ( اِ ) نام قسمی انگور سیاه. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به شانی شود. قسمی انگور سیاه رنگ کشیده دانه و بیشتر خاص قزوین است. شانی. ( در تداول مردم قزوین ). - شراب شاهانی ؛ نوعی شراب که از انگور موسوم به شاهانی یا شانی سازند. || نام قسمی خرما در جیرفت. ( یادداشت مؤلف ).
معنی کلمه شاهانی در فرهنگ عمید
انگور شاهانی، نوعی انگور.
معنی کلمه شاهانی در فرهنگ فارسی
نام قسمی انگور سیاه
معنی کلمه شاهانی در ویکی واژه
(گیاهی): نوعی انگور سیاه رنگ و دارای دانههای کشیده.
جملاتی از کاربرد کلمه شاهانی
از زمین حال شاهانی را پرس که
نه شاهانی که تخت و تاج خواهند ازین دههای ویران باج خواهند
خسرو شاهانی، طنزپرداز، محصص را مقلدی بیش نمیدانست. او با چاپ برخی از کاریکاتورهای محصص به همراه آنچه وی نسخه اصلی میدانست، مدعی بود که کارهای محصص تقلیدی از کارهای کاریکاتوریستهای غربی است.
موفقیت این امپراتوری تنها بخاطر داشتن پادشاهانی جنگجو و پرانرژی نبود، بلکه به دلیل استفاده مؤثر از سیستمهای مدیریتی پیچیده در سرزمینهای تصاحب شده این امپراتوری نیز میباشد.
درمورد سکاها حکایت دیگری هست که به عقیدهٔ من بیشتر مورد اعتماد است. موافق این حکایت سکاها ابتدا در آسیا مسکن داشتند، بعد ماساگتها آنان را بیرون رانده و سکاها از رود آراکس (همان آمودریا) گذشته به زمین کیمریها وارد شدند. چون عده سکاها زیاد بود، کیمریها مشورت کردند که چه کنند. مردم عقیدهداشتند که برای خاک خود را به خطر نیندازند، پادشاهان به عکس معتقد بودند که پایداری کنند. بین پادشاهانی که ترجیح میدادند بجنگند تا کشته شوند، اختلاف شد و به دو دسته تقسیم گشته با هم جنگیدند و همه کشته شدند. بعد مردم جسد آنها را دفن و اراضی خود را رها کره و سکاها آنها را گرفتند. هنوز هم در مملکت سکاها قلعههای کیمری وجود دارد…
مظفّرِ کرمان شاهانی گوید درویش آن بود که او را بخدای حاجت نبود.
جهان را پادشاهانی که بودند که سر در گنبد گردنده سودند
گر شهم من تو هم ز شاهانی همچو من نور هر دل و جانی
به شکل کلاهخود نگهبانان ارگ بود، اما بلندتر و کاملاً سفید. بالها در دو لبهٔ آن قرار داشت و از مروارید و نقره ساخته شده بود، مانند بالهای مرغان دریایی، چون یادآور شاهانی بود که از آن سوی دریا به آنجا آمده بودند؛ و هفت سنگ قیمتی (مانند الماس) به صورت دایره ای روی آن چیده شدهاند و در نوک آن یک گوهر تنها بود که نور آن مانند یک شعله بالا میرفت.
پادشاهانیم و گردون پای تخت ما، ولی بیمبالاتی نگر طبل و علم گم کردهایم
نام قبلی این روستا شاهآباد عرب بودهاست که بعد از سرشماری نفوس مسکن در سال ۱۳۷۵به مسلمآباد یا اسلامآباد تغییر داده شدهاست. احتمالاً وجه تسمیه روستا به دلیل سکونت خانوادههایی مانند مثل شاهانی و شهمیری شاهآباد نام گرفتهاست.
پادشاهانیم و ما را ملک نیست لاجرم دم با گدایی میزنیم
بجز شاهانی حسین رحیمخانی کاریکاتوریست نیز مقالهای در باب تقلید محصص از کاریکاتوریستهای اروپایی دارد.
این جهان از دست شاهانی برون کردی که بود هر یکی را چون فریدون ملک، صد پیشکار
که شاهانی که سِرّ فقر دیدند پناه از سایهٔ زالی گزیدند
پادشاهانی که در دین آمدند جمله در کار از پی این آمدند