معنی کلمه شامل در لغت نامه دهخدا
شامل. [ م ِ ] ( اِخ ) یکی از رهبران مذهبی و سران عشایر قفقاز باشد که بسال 1797 م. در یکی از شهرهای شمالی داغستان متولد شد و در سال 1871 م. در شهر مدینه طیبه درگذشت. شامل در دوران کودکی تمایل به طریقه قاضی ملاصوفی پیدا کرد. و ملاصوفی در سال 1832 م. در حادثه ای درگذشت و در سال 1834 م. یکی از مریدانش جایگزین او گردید و چون او نیز درگذشت عشایر داغستان شیخ شامل را برهبری خود برگزیدند و راهبر و قائد حکومت مذهبی گردید و قبایل داغستانی را بمنظور بدست آوردن استقلال داغستان علیه روسها برانگیخت. در سال 1837 م. جنگ سختی میان روسها و داغستانیها درگرفت و در سال 1839 م. سپاه روس را شکست داد و مردم گمان کردند که شامل در این زد و خورد بقتل رسیده است ولی پس از مدت کوتاهی در سال 1844 م. مجدداً بجنگ علیه روسها برخاست و سپاه روس را متلاشی کرد و تشکیلات دولت خودرا تکمیل و قبائل را جمعآوری کرد و جدائی میان ایشان را برطرف نمود. قوانین و مقرراتی را وضع و مالیات و گمرک را مقرر ساخت و مرکز حکومت خود را شهر دارغو قرارداد. تا آنکه مجدداً روسها با سپاهی به جنگ وی شتافتند و شامل نیز سپاه متشکلی جمعآوری کرد و زد و خوردهائی میان آنان بوقوع پیوست. در سال 1852 م. بعضی از قبایل علیه او قیام کردند و در نتیجه از قدرت و شکوه او کاسته شد. پس از امضای قرارداد صلح پاریس روسها مجدداً درصدد تصرف قفقاز برآمدند و شامل مدت سه سال با آنها جنگید در این هنگام فرزند ارشدش درگذشت و بعضی از قبایل به او خیانت کردند و قوای او رو به سستی نهاد تا آنکه در سال 1859 م. او را بحال اسارت به پترسبرگ نزد امپراطور بردند اما مورد احترام شاه قرارگرفت و تا سال 1868 م. در روسیه بسر برد و در سال 1870 بطرف مکه و مدینه رهسپار گردید و در همانجا درگذشت. ( از وبستر ص 1350 و دائرة المعارف بستانی ).