شافعی

معنی کلمه شافعی در لغت نامه دهخدا

شافعی. [ ف ِ ] ( ص نسبی ) نسبت به جد اعلی و او جد امام ابوعبداﷲ محمدبن ادریس بن العباس بن عثمان بن شافعبن السائب بن عبیدبن عبدیزیدبن هشام بن عبدالمطلب بن عبدمناف الشافعی است. جماعتی از بنی اعمام امام شافعی نیز بهمین نسبت منسوبند. ( از لباب الانساب ).
شافعی. [ ف ِ ] ( ص نسبی ) مذهب شافعی و آن یکی از مذاهب اربعه اهل سنت منسوب به امام شافعی است. رجوع به شافعی محمدبن ادریس و شافعیه شود :
مذهب شافعی از خواجه بیفزود شرف
حجت شافعی از خواجه قوی گشت بیان.فرخی.شافعی مذهب و پاکیزه که روزی صدبار
شافعی را شود از مذهب او شاد روان.فرخی.به قول صاحب تبصرة العوام اصحاب شافعی شش فرقت باشند. فرقت اول از اصحاب شافعی مشبهی باشند و در تشبیه غلو کنند مثل اهل همدان و کَرِّه و بروجرد و اصفهان و یزد و هرات و سلماس و شیراز و غیر آن ، فرقت دوم که ایشان خود را سلفی خوانند، این قوم به تشبیه نزدیک باشند الا آنکه غلو نکنند، فرقت سوم خوارج باشندو رئیس ایشان حسین کرابیسی بود... و جمله خوارج بصره و مرباط و عمان و اسفراین شافعی ( کرابیسی ) باشند... فرقت چهارم از اصحاب شافعی معتزلی باشند و رئیس ایشان ماوردی بود و راغب اصفهانی مؤلف کتاب محاضرات ،و این مشهور است و درزمان ما آنچه میدانیم قصبه ای هست از اعمال خوزستان میان بصره و عسکر مکرم که آن رامفردات خوانند، جمله معتزلی باشند و مذهب شافعی دارند و در قدیم اهل ارجان از بلاد پارس جمله معتزلی بودند شافعی مذهب ، و بعضی از اهل پسا، و هنوز در این زمان در شیراز کاروانسرایی هست خراب که وقف عدلیان پسابوده است. فرقت پنجم از اصحاب شافعی اشعری باشند...فرقت ششم از اصحاب شافعی یزیدی اند و ایشان هم مشبهیند و هم خارجی و یزید را خلیفه پنجم خوانند... چون از این جماعت تفسیر طلبی و گویی این خلفا کدامند گویند ابوبکر و عمر و عثمان و معاویه و یزید از شهرزور تا بلاد شام هر گروهی که باشند این اعتقاد دارند و لشکر شام هر که در او باشند، الا آنکه روز آدینه در خطبه در شهرها نام علی درآرند و با نام ابوبکر و عمر و عثمان یاد کنند و خواص و فقهای ایشان پیش مخالفان ایشان اظهار نکنند که یزید را خلیفه پنجم دانیم و عوام احتراز از مخالفان نکنند. ( از تاریخ ادبیات در ایران ، تألیف صفا ج 2 صص 145 - 146 ). بقول صاحب کتاب النقض مجبره و اشاعره و کلابیه و جهمیه و مجسمه و حنابله و مالکیه و غیر آن خود را از جمله شافعی خوانند،و بفقه او کار کنند علی خلاف فیه بینهم. ( از تاریخ ادبیات در ایران ج 2 صص 143 - 144 ). از قول صفدی منقول در کتاب «الغیث المسجم » آمده که اکثر شافعیه اشعری اند. ( ضحی الاسلام ج 3 ص 71 ). علاوه بر مشاهیر شافعیه و اصحاب امام شافعی از شافعیان معروف که در آثار متقدمان و متأخران از جمله در عیون الانباء، معجم الادباء،لباب الانساب ، تاریخ بخارا، تاریخ بیهقی ، تاریخ جهانگشا، تبصرة العوام ، تاریخ الحکمای قفطی ، تاریخ گزیده ، تاریخ حبیب السیر، طبقات الشافعیة، الاوراق ، غزالی نامه ، احوال و آثار رودکی ، خاندان نوبختی و تاریخ ادبیات در ایران تألیف دکتر صفا و کتب دیگر از آنان نامبرده شده رجوع نمائید. و رجوع شود به شافعی محمدبن ادریس و شافعیه و مذهب شافعی.

معنی کلمه شافعی در فرهنگ معین

(فِ ) [ ع . ] (ص نسب . ) ۱ - منسوب به مذهب شافعی . ۲ - منسوب به محمدبن ادریس بن عباس بن عثمان بن شافع هاشمی قرشی مطلبی ، مکنی به ابوعبدالله. یکی از ائمه چهارگانه اهل سنت .

معنی کلمه شافعی در فرهنگ عمید

۱. یکی از مذاهب چهارگانۀ اهل سنت.
۲. ویژگی کسی که از این مذهب پیروی می کند، پیرو مذهب شافعی، شافعیه.

معنی کلمه شافعی در فرهنگ فارسی

محمد بن ادریس بن عباس بن عثمان ابن شافع هاشمی قرشی مطلبی مکنی به ابوعبد الله یکی از ائمه چهارگانه اهل سنت ( و. غزه ۱۵٠ ه. ق ./ ۷۶۷ م .- ف. ۲٠۴ ه. ق ./ ۸۲٠ م . ). وی مدتی در مکه نزد سفیان بن عیینه و مسلم بن خالد زنجی فقه آموخت و سپس بمدینه رفت و در خدمت مالک تلمذ کرد و بعد از وفات مالک بیمن رفت و سپس در سال ۱۹۵ ببغداد عزیمت کرد و در همانجا در گذشت . شافعی در اثنای اقامت خود در عراق با محمد بن حسن شاگرد ابوحنفیه آشنایی یافت و از وقفه را بروش عراقیان آموخت و بدین ترتیب علم اهل حدیث و اهل رای هر دو در او جمع شد. آنگاه خود درین هر دو طریقه تصرفاتی کرد و قواعدی بوجود آورد. روش وی در فقه چنین است : اصل در فتوی کتاب و سنت و اجماع و آثار و قیاس بر آنهاستو قیاس هم جز با علم بکتاب الله و اطلاع از اقاویل و سنن گذشتگان و اجماع ناس و اختلاف آنان میسر نیست . وی را تصانیفی است که مشهور ترین آنها کتاب [ الام ] است در فقه ۷ مجلد. این کتاب را بویطی جمع کرد و ربیع بن سلیمان بابواب تقسیم نمود . از کتب دیگر اوست : [ المسند ] در حدیث [ احکام القر آن ] [ السنن ] [ الرساله ] در اصول فقه [ اختلاف الحدیث ] [ السبق و الرمی ] [ قضایل قریش ] [ ادب القاضی ] [ المواریث ] . وی موسس فرقه شافعیه است .
یکی ازمذاهب چهارگانه اهل سنت به ادریس شافعی
( صفت ) کسی که پیرو طریقه شافعی است .
محمد بن ادریس بن عباس بن عثمان بن شافع بن سائب بن عبید بن عبد یزید بن هاشم بن عبدالمطلب بن عبد مناف قرشی مطلبی مکنی به ابو عبدالله .

معنی کلمه شافعی در دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] محمد بن ادریس شافعی پیشوای یکی از مذاهب چهارگانه فقهی اهل سنت است و به پیروان او در فقه شافعی گفته می شود.
نامش محمد و فرزند ادریس ابن عباس بن عثمان ابن شافع می باشد و کنیه اش ابوعبدالله است، در سال 150 هجری بعد از وفات ابو حنیفه در شهر غزه متولد شد. شافعی در نزد اهل سنت به "ناصرالحدیث" و "مجددالقرن الثالث" معروف است.
امام شافعی در مکه حدیث و فقه را از مسلمی زنجی فراگرفت. در سن 20 سالگی در محضر امام مالک ابن انس در مدینه علم آموزی کرد و با محمد ابن حسن شیبانی و عبدالله ابن عباس مراوداتی داشت.
شافعی در تاریخ 200 هجری به مصر رفت و در اواخر ماه رجب سال 204 وفات یافته در قاهره به خاک سپرده شد.
روایت شده است که 113 کتاب در فقه و تفسیر و اصول و ادبیات و... نوشته است. کتابهایی مانند"الرساله" در علم اصول،" الحجه"،"الوصایا الکبیره"،" اختلاف اهل العراق"،"ابطال الاستحسان"،"جامع المزنی الکبیر و الصغیر" از او به یادگار مانده است. کتاب الام مهمترین کتاب فقهی او به شمار می رود.
الف) رهبر دینی باید از دو ویژگی بر خوردار باشد اول اینکه باید قرشی باشد، دوم اینکه مردم نسبت به او باید نظر موافق داشته باشند. رهبری بدون بیعت مگر در زمان ضرورت نامشروع است به همین دلیل شافعی خلافت حضرت علی را بر حق دانسته ورویارویان با اورا همچون معاویه اهل بغی دانسته است.
ب) حدیث فقط بر سخن رسول الله صدق می کند.
ج) علاقه زیاد به صحابه در مکتب شافعی به چشم می خورد.

معنی کلمه شافعی در ویکی واژه

منسوب به مذهب شافعی.
منسوب به محمدبن ادریس بن عباس بن عثمان بن شافع هاشمی قرشی مطلبی، مکنی به ابوعبدالله. یکی از ائمه چهارگانه اهل سنت.

جملاتی از کاربرد کلمه شافعی

مذهب غالب منطقه شیعه است ولی بخش زیادی از مردم مناطق تالش در مرکز و شمال منطقه که تالش‌نشین باقی‌مانده سنی شافعی هستند.
ابوالمعالی عبدالملک بن عبدالله بن یوسف جوینی مشهور به امام الحرمین جوینی متکلم، دانشمند و فقیه ایرانی و مسلمان شافعی مذهب، از مدرسین معروف نظامیه نیشابور بود. او شاگردانی بسیاری را آموزش داد و به دلیل چند سال اقامت و بحث و تدریس در مکه و مدینه، «امام الحرمین» لقب گرفت.
شیخ مفید، سیدالمرتضی و شیخ طوسی در عراق با مناظرات و کتب خود نخستین کسانی بودند که اصول فقه شیعه را تحت تأثیر عقاید شافعی و معتزلی معرفی کردند. کلینی و صدوق در ری و قم به رویکرد حدیث گرایانه توجه داشتند.
جز هوا و هوس نخیزد و کین شافعی آن و بوحنیفهٔ این
شافعی آن که سنت نبوی ز اجتهاد قویم اوست قوی
احمد در جواب او متحیر بماند. شافعی گفت: نگفتم: ایشانرا سوال نتوان کرد. نقل است حبیب را خانه ای تاریک بود. سوزنی در دست داشت، بیفتاد و گم شد. در حال خانه روشن گشت. حبیب دست بر چشم نهاد. گفت: نی، نی! جز به چراغ باز ندانم جست.
و در عهد او زنی بود که دوروی بود. شافعی خواست که او را بیند. به صد دینار او را عقد کرد و بدید. پس طلاق داد.
و ربیع گفت: در خواب دیدم پیش از مرگ شافعی که آدمی علیه السلام وفات کرده بودی و خلق می‌خواستند که جنازه بیرون آرند. چون بیدار شدم از معبری پرسید م. گفت: کسی که عالمترین زمانه بود وفات کند که علم خاصیت آدم است که وعلم آدم الاسماء کلها.
مانند تعداد دیگری از عالمان شیعه معاصر مسعودی، رویکرد او نسبت به فقه، مکتب «ظاهری» بوده‌است. البته، به نظر می‌رسد که وی حداقل مکتب یک فقیه شافعی را نیز درک کرده‌است. به گفته ابولقاسم پاینده، او شیعه بوده‌است.