شاره

نداشت حوصله منصور، جام عشق به من اشاره کرد که از دست او بگیر مرا!

الاشاره: اخبار غیر از مراد بی عبارت لسان.

خون ز رخسارش همی میکرد پاک کز اشاره شمر ناگه شد هلاک

کو خضر تا که موسی جانرا از لدنا اشاره‌ها گوید

در پیش سرفکندن نرگس اشاره‌ای است یعنی دگر نظارهٔ این بوستان بس است

کلاه فقر بود خود اشاره در معنی به اینکه دور کن از سر هوای افسر و تاج

از تو یک فرمان ز ما جان باختن یک اشاره از تو از ما تاختن

چشمم بروی شاهد و دل مایل فنا موقوف یک اشاره ی منظور مانده ام

از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه فوتبال پیاچنزا و باشگاه فوتبال امپولی اشاره کرد.

فغان که بلبل ما در نیافت از مستی که یک کتاب سخن بود هر اشاره گل

نه وصف او مقاومت به صدهزار، لشگرش اراده گر، نماید او به یک اشاره قنبرش