معنی کلمه شابه در لغت نامه دهخدا
شابة. [ ب َ ] ( اِخ ) کوهی است در نجد و بعضی گفته اند در حجاز در دیار غطفان بین سلیله و ربذه و برخی گفته اند در مقابل شعیبه است. ( معجم البلدان ) :
ترکت ابن هبار لدی الباب مسنداً
و اصبح دونی شابة فأرومها
بسیف امری لااخبر الناس ما اسمه
و ان حقرت نفسی الی همومها.قتال الکلابی ( ازمعجم البلدان ).قوارض هضب شابة عن یسار
و عن ایمانها بالمحو قور.کثیر ( از معجم البلدان ).