سیک

سیک

معنی کلمه سیک در لغت نامه دهخدا

سیک. ( اِ ) زردی و علتی باشدکه بر روی غله زار نشیند. ( برهان ). همان سواک مرقوم ،یعنی زردی کشت. ( فرهنگ رشیدی ) ( جهانگیری ). یرقان. زردی که در کشت افتد به فارسی سیک است. ( منتهی الارب ).زنگ. رجوع به سیسک ، سیکل ، سوکل ، سوگل و سوکک شود.
سیک. ( ترکی ، اِ ) آلت تناسل. ( برهان ) ( جهانگیری ). اسم قضیب حیوانات است. ( فهرست مخزن الادویه ).
سیک. [ س ِ ی َ ]( عدد کسری ، اِ مرکب ) ثلث. یک سوم. سه یک :
کبک چون طالب علم است و در این نیست شکی
مسأله خواند تا بگذرد از شب سیکی.منوچهری.و باید که در شب و روز هشت ساعت بیش نخسبید که این سیک بیست وچهار ساعت باشد. ( کیمیای سعادت ).
سیک. ( اِخ ) قومی از هندوان دارای مذهب وشنو شعبه ای از دین بودایی است. ( از فرهنگ فارسی معین ).

معنی کلمه سیک در فرهنگ معین

[ تر. ] (اِ. ) آلت تناسلی مرد، ذکر.

معنی کلمه سیک در فرهنگ عمید

فرقه ای مذهبی در هندوستان که پیروان آن به خدای یگانه ایمان دارند و به تناسخ معتقد هستند.

معنی کلمه سیک در فرهنگ فارسی

قومی ازهندوان دارای مذهب وشنو (شعبه ای از دین بودایی ). این شعبه در قر. ۱۶ م . بتوسط بابا نانک هندی ایجاد شد و در ۱۸۴٠ م . جامعه ای رسمی تحت تسلط انگلستان در آمد .
( اسم ) آلت تناسل مرد ذکر .
قومی از هندوان دارای مذهب و شنو شعبه از دین بودایی است .

معنی کلمه سیک در دانشنامه عمومی

سیک (قلعه گنج). سیک، روستایی در دهستان مارز بخش چاه دادخدا شهرستان قلعه گنج در استان کرمان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۱۰۹ نفر ( ۳۰ خانوار ) بوده است.

معنی کلمه سیک در ویکی واژه

گروهی قومی-مذهبی پیرو آیین سیک هستند که دینی هندی بر پایه هندوایسم باستان و یکتاپرستی دارند که در سده ۱۵ میلادی در منطقه پنجاب در شمال شبه‌قاره هند توسط گورو نانک پدید آمد. آیین سیک جدیدترین دین بزرگ جهان است که در آن قومیت و دین عمیقاً با یکدیگر در پیوندند و در بریتانیا و کانادا قومیت هم محسوب میشودریشه کلمه سیک در کلمه سانسکریت śiṣya به معنای "جوینده”، "شاگرد" یا "دانشجو" است

جملاتی از کاربرد کلمه سیک

برد گلوی هوی بگذرد ز کوی هوس کسیکه باشد راه خدای را پویا
کسیکه خاتم فیروزه فلک چو نگین ز نام نامی او گشته است صاحب نام
بغم گذاشت همه عمر و آخر از غم مرد هر آنکسیکه بغمناکی تو شد شادان
کسیکه چشمه انصاف با گل آلاید حرام باشدش الا بجام خون جگر
زفیض باطنی پیر جام محرومست کسیکه دست ارادت به میکشان ندهد
نرد عمر تو خوش زمانه ببرد ندبی زو و از تو سیکیکی
مگو حکایت حس را و بگذر از محسوس کسیکه سخره حس مانده است معتزلیست
السیک ۲٫۳۸ کیلومترمربع مساحت و ۲٬۶۸۱ نفر جمعیت دارد.
کمیت‌های ابتدایی که در مکانیک کلاسیک- و مکانیک محیط‌های پیوستهیافت می‌شود به شرح زیر است که شامل موارد مرتبط با دما نیستند
ز سوز سینه مجروح من نشد آگه مگر کسیکه چو من از فراق یار بسوخت
پرسیکا در لاتین به معنی ایرانی است، استفاده از لفظ پرسیکا بدین معنی است گه گیاه‌شناس مشهور لینه، این گیاه را نخستین بار در ایران دیده و نامگذاری کرده است.
سر ملک ز فلک بر گذشته است چه شد خوشا کسیکه سرش بر زمین خدمت تست
کسیکه باشد با تو دورویه و دو زبان بدین دو بادا همداستان تیغ و قلم