سیوف

معنی کلمه سیوف در لغت نامه دهخدا

سیوف. [ س ُ ] ( ع اِ ) ج ِ سیف. شمشیرها :
میزبانان من سیوف و رماح
میهمانان من کلاب و سنور.مسعودسعد.ز رای و عزم تو گردون و دهر از آن ترسد
که این کشیده سیوف است و آن زدوده رماح.مسعودسعد.رجوع به سیف شود.

معنی کلمه سیوف در فرهنگ معین

(سُ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ سیف ، شمشیرها.

معنی کلمه سیوف در فرهنگ عمید

= سیف seyf

معنی کلمه سیوف در فرهنگ فارسی

شمشیرها، جمع سیف
( اسم ) جمع سیف شمشیرها .

معنی کلمه سیوف در ویکی واژه

جِ سیف ؛ شمشیرها.

جملاتی از کاربرد کلمه سیوف

اخو غزوات ما تغبّ سیوفه‌ رقابهم الّا و سیحان جامد
گفت سیف من سیوف الله گو حق پرستی جز براه حق مپو
تراهم اخوة لابانتساب کما اجتمعت سیوف فی قراب
شرع کنار رزمگه آب از دم سیوف این آبگه شریعه ی آن کاروان فتاد
امامی سیوف و خلفی سهام و فوقی شرار و تحتی بحار
هلا سللتم سیوف الحرب اذ هجمت علی مساکنکم احزاب کفار
سل بین الجفون منه سیوف و دم الناظرین فی البین طلا
هم بصنوف مرتبت هم بصروف مکرمت هم بحروف مرحمت هم بسیوف قاهری
ملک بود باغ خلد تحت ضلال السیوف شاه بود ظل حق فوق کمال الهمم
آندری مویسیوف (روسی: Андрей Серге́евич Моисеев؛ زادهٔ ۳ ژوئن ۱۹۷۹) ورزشکار پنج‌گانه مدرن اهل روسیه بود.
السیوف (به عربی: السیوف) یک محله در مصر است که در استان اسکندریه واقع شده‌است.
ابن یمین سپر کند از جان چو بر کشید از جفن خویش غمزه جادوی تو سیوف