سیره
معنی کلمه سیره در لغت نامه دهخدا

سیره

معنی کلمه سیره در لغت نامه دهخدا

سیره. [ رَ / رِ ] ( اِ ) پرنده ای است از جنس گنجشک و مانند جل و بلبل خوش آواز. ( برهان ) ( انجمن آرای ناصری ). مرغکی است خوش رنگ و خوش آواز. ( آنندراج ). اطراغولیدیطس. ( بحر الجواهر ).

معنی کلمه سیره در فرهنگ معین

(رِ ) (اِ. ) نک سُهره .

معنی کلمه سیره در فرهنگ عمید

= سهره

معنی کلمه سیره در فرهنگ فارسی

سهره
پرنده ایست از راسته سبکبالان از دسته مخروطی نوکان از خانواده گنجشکان که شبیه به بلبل و بسیار خوش آواز است و پرهایش زرد آمیخته به سبز و دارای منقاری کوتاه و پاهایی کوتاه و ضعیف و دمی هلالی است .
راندگی . اسم است تسییر را

معنی کلمه سیره در دانشنامه عمومی

سیره (رومانی). شهر سیره ( به رومانیایی: Siret ) در شهرستان سوچاوا در کشور رومانی واقع شده است. جمعیت این شهر ۱۰٬۰۰۳ نفر است.
معنی کلمه سیره در فرهنگ معین
معنی کلمه سیره در فرهنگ عمید
معنی کلمه سیره در فرهنگ فارسی
معنی کلمه سیره در دانشنامه عمومی

معنی کلمه سیره در دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:عنتره بن شداد عبسی

معنی کلمه سیره در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سیره به سیرت و روش عملی گفته می شود.
سیره عبارت است از تداوم و استمرار سیرت و روش عملی مردم یا جمعی از آنان بر انجام دادن یا ترک کاری. از سیره در اصول فقه به عنوان یکی از راههای دستیابی به احکام شرع سخن گفته‏ اند، چنان که در فقه نیز بر احکام گوناگون در بابهایی بدان استناد و استدلال کرده‏ اند.
اقسام سیره
سیره به لحاظ بنای عملی بودن آن برای همه و یا جمعی از مردم، دو نوع است:
← سیره عقلا
سیره متشرعه اگر در زمان معصومان علیهم السّلام نیز جریان داشته باشد و آن حضرات بدان عمل نموده و یا آن را تقریرو تأیید کرده باشند، حجت است؛ اما سیره‏ای که علم به جریان آن در زمان ائمّه علیهم السّلام وجود ندارد و یا علم به جریان آن پس از دوران آنان وجود دارد، حجت نیست.
گستره دلالت سیره
...
[ویکی شیعه] سیره، عبارت است از استمرار روش عملی در میان مردم بر انجام یا ترک کاری. این استمرار اگر در بین همه عقلا باشد، سیره عقلاء و اگر در بین متدینین باشد، سیره متشرعه نامیده می شود. سیره، دلیل مستقلی برای به دست آوردن حکم شرعی است، به شرط آنکه بدانیم از زمان حضور معصومین(علیهم السلام) جریان داشته است و دلیل نقلی دیگری بر رد آن سیره از جانب ایشان وجود نداشته باشد.
سیره تنها بر جواز فعل یا ترک یک عمل دلالت خواهد داشت و وجوب، استحباب، کراهت یا حرمت آن عمل از سیره قابل استنباط نیست.
کلمه سیره اسم مصدر از ریشه "س ی ر" و جمع آن سِیَر و سیَرات است که به ‏معانی مختلفی به کار رفته است. یکی از این معانی، طریقه و روش است. در اصطلاح نیز سیره عبارت است از بنای عملی انسان ها در طول تاریخ بر انجام کاری و یا بر ترک آن. به عبارت دیگر، سیره عبارت است از استمرار روش و شیوه مستمر عملی در میان مردم بر انجام کاری و یا ترک عملی.
[ویکی اهل البیت] سیره (اصول فقه). سیره در لغت به معنی روش است و در اصطلاح اصول فقه، بر رویه مستمره و بناء عملی مردم نسبت به فعل یا ترک فعل اطلاق می شود. در فقه امامیه، سیره گاهی از اوقات به عنوان یکی از منابع استخراج احکام فقهی مورد استفاده قرار می گیرد.
سیره در اصول فقه بر دو معنی اطلاق می گردد :
1- سیره عقلاء منظور رویه عملی خردمندان اعم از مسلمین و غیر آن می باشد، که آنرا در اصطلاح بناء عقلاء می گویند.
2- سیره اسلامی منظور رویه عملی مسلمانان و گاهی بعضی فرق مانند امامیه است، که در اصطلاح، سیره اسلامی می خوانند.
سیره به هر دو معنی فوق نزد فقهای امامیه مستقلا ارزش فقهی ندارد و تنها زمانی ارزشمند است که بتوان با مقدماتی که ذیلا شرح آن خواهد آمد، موافقت معصوم را از طریق آن کشف نمود.
هرگاه عملی مورد تبانی جمیع عقلاء قرار گیرد، بطوری که تمامی آنان بدون استثناء، آن رویه را بپذیرند و در زندگی روزمره خود نیز آن را مبنی قرار داده باشند، در صورتی که بطور قطع احراز گردد که شارع مقدس نیز به حکم آنکه از عقلاء و بلکه در رأس آنان است و رویه عملی او نیز خارج از این بناء نمی باشد و ردع و طردی هم در نصوص و کلمات از ناحیه وی بچشم نخورد، می توان آنرا یکی از حجت های فقهی محسوب نمود.
مثلا برای حجیت خبر واحد، به سیره عقلائیه تمسک شده و چنین تبیین گردیده که جمیع عقلاء در مقام محاورات و بطور کلی در زندگی روزمره خویش، اصل را بر قبول خبر افراد مورد وثوق می گذارند. با مراجعه به میان عرف عقلاء به خوبی بدست میآید که در زندگی عادی با شنیدن گزارشی از سوی شخص موثق، بر آن آثار لازمه را مترتب نموده و بسیاری از اوقات، عملیات اجرایی را به دنبال آن آغاز می نمایند. مگر آنکه به موجب دلیل و عامل موجهی، خلاف واقع بودن آن ثابت گردد و یا ظن قوی بر کذب آن ایجاد شود. با توجه به مقدمه فوق الذکر، چنین نتیجه می گیریم که چون رویه عقلایی بر قبول خبر افراد مورد وثوق و اطمینان می باشد و از سوی شارع مقدس نیز ردع و منعی وارد نگردیده، لذا در می یابیم که شارع مقدس خبر شخص موثق را حجت می داند.
هرگاه فعلی یا ترک فعلی مورد بناء عملی مسلمانان قرار گیرد، آنرا سیره مسلمین، سیره متشرعه و یا سیره اسلامی می گویند. می توان گفت که سیره در حقیقت نوعی از اجماع است، النهایه اجماع اتفاق علماء در فتوی و نظریه است، و سیره اتفاق علماء و غیر علماء در عمل است.
[ویکی فقه] سیره (اصول). سیره، عادت مستمرّ مردم یا گروهی خاص بر انجام یا ترک کاری است.
کلمه «سیره» اسم مصدر از ماده «سیر» و بر وزن «فِعله» است، که در زبان عربی بر نوع دلالت می کند؛ برای مثال، «جَلسه» به معنای نشستن، ولی «جِلسه» به معنای سبک و نوع نشستن می باشد؛ بنابراین «سیر» یعنی رفتار، ولی «سیره» یعنی نوع و سبک رفتار.
سیره در اصطلاح
سیره در اصطلاح ، یعنی استمرار روش و شیوه مستمر عملی در میان مردم بر انجام کاری و یا ترک عملی. و اگر مراد از مردم (ناس) همه عقلا باشد، این سیره را سیره عقلا و اگر همه مسلمین یا پیروان مذهب و یا گروهی خاص از مسلمانان باشد آن را سیره متشرعه می نامند.
نکته
سیره عقلایی گاهی برای اثبات حکم واقعی به کار می رود، مانند سیره عقلا بر این امر که حیازت سبب ملکیت است و یا احراز رضایت قلبی مجوز تصرف در مال غیر است هر چند او اذن زبانی بر تصرف نداده باشد؛ مثال اول برای احکام وضعی و مثال دوم برای احکام تکلیفی است.و گاهی سیره عقلایی برای اثبات حکم ظاهری به کار می رود، مانند سیره عقلا بر این که قول لغوی ، ظواهر کتاب ، خبر ثقه و غیر اینها حجت می باشد.

معنی کلمه سیره در ویکی واژه

نک سُهره.

جملاتی از کاربرد کلمه سیره

من همه تفسیرها را خوانده‌ام مغز قرآن را ز اوحی خوانده‌ام
اما در دهه‌های بعد از آن، از سوی آمریکا و همچنین برخی از کشورهای منطقه‌ای آنقدر به ایران فشار وارد کرده‌اند که مجبور شد در مقوله واکنشی مسیرهای انتقال انرژی خود را متنوع سازی کند که منجر به راه اندازی طرح انتقال نفت از گوره به جاسک شد.
طبق قانون و سیره مستمره، شعب سیار، نه تنها برای مناطق سخت‌گذر که همواره برای مناطق شهری، بیمارستانها، پادگانها، مناطق کم جمعیت و موارد دیگر تشکیل می‌شده‌است. "
در دوران پس از ظهور اسلام نیز مبارزه با فساد مالی کارگزاران حکومتی مورد توجه جدی قرار گرفت. نمونه بارز آن در سیره عملی علی بن ابیطالب است که در نامه مشهور خود به مالک اشتر می‌نویسد:
اونْته عَرقِهْ، آهویِ نافْ کِنّهْ بو ز تو اُونْ گِلی که بِلْبِلْ اسیرهْ ته بو
از چهره زرین من زر در نظرها خوار شد از خارکساریهای من بی قدر شد اکسیرها
و قال ابو عبیده: استوی ای علا و لا یزاد فی تفسیره من فعل اللَّه عزّ و جلّ علی قول مالک بن انس حین سئل عنه فقال: الاستواء معلوم و الکیف مجهول و الایمان به واجب و السّؤال عنه بدعة. و عن محمد بن نعمان قال: دخل رجل علی مالک بن انس فقال یا با عبد اللَّه «الرَّحْمنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی‌» کیف استوی؟ فاطرق مالک و جعل یعرق. ثمّ قال: الاستواء منه غیر مجهول، و الکیف فیه غیر معقول، و الایمان به واجب، و السؤال عنه بدعة و لا احسبک الّا ضالا، اخرجوه عنّی. و عن ابن عباس قال: العرش لا یقدر قدره احد. و عن ابن مسعود قال: ما بین الکرسی الی الماء مسیرة خمس مائة عام، و العرش فوق الماء، و اللَّه فوق العرش، لا یخفی علیه من اعمالکم شی‌ء.
اسیره الشمالیه (به عربی: عصیرة الشمالیّة) یک شهر فلسطینی در استان نابلس است که در ۳٫۵ کیلومتری شمال نابلس در شمال کرانه باختری واقع شده‌است. طبق گزارش اداره مرکزی آمار فلسطین، این شهر در سال ۲۰۱۷ تقریباً ۸۸۱۳ نفر جمعیت داشته‌است
کوچه گرد بی خودی را زیر پا اکسیرهاست حلقه زنجیر این دیوانه را از مس کنید
چیست خاک تیره تا باشد تماشاگاه ما؟ سیرها در خویشتن چون آسمان داریم ما
و اگر به یکی ازولات که ظالم و بدخوی بود مبتلا گردد باید که داند که او در میان دو خطر افتاده است: یکی آنکه با والی سازد و بر رعیت بود و دران هلاک دین و مروت او باشد، و دیگر آنکه با رعیت سازد و بر والی بود و دران هلاک دنیا و نفس او بود، و وجه خلاص از این دو ورطه به یکی از دو چیز تواند بود، مرگ یا مفارقت کلی؛ و با والی غیرمرضی السیره هم جز محافظت و وفا طریق نباشد تا آنگه که خدای مفارقت و نجات روزی کند.
چو دیدم بر نمی تابد رخ من گرد درها را غبار آستان خویش را اکسیرها کردم
مکن از عشق مرا منع که عشق سیره و عادت نوع بشر است
یکی از پایه‌های اقتصادی امپراتوری بیزانس بازرگانی بود. قسطنطنیه در مسیرهای بازرگانی مهم شرق به غرب و شمال به جنوب قرار داشت. ترابوزان بندر مهمی در بازرگانی شرق بود. مسیرهای دقیق در طول سال‌ها با جنگ و وضعیت سیاسی متفاوت بود. واردات و صادرات به‌طور یکسان ده درصد مشمول مالیات شد.
می کند باد صبا هر روز پیش از آفتاب مصحف خلق ترا از بوی گل تفسیرها