سیاه گلیم

معنی کلمه سیاه گلیم در لغت نامه دهخدا

سیاه گلیم. [ گ ِ ] ( ص مرکب ) بدبخت. بی دولت. سیه روز. ( برهان ). کنایه از مدبر و بی دولت. ( آنندراج ). بدبخت. بی دولت. ( انجمن آرا ) ( فرهنگ رشیدی ) :
دمی نمیرودم از سواد دیده سرشک
که هیچ طفل مبادا چو او سیاه گلیم.سنایی ( از آنندراج ).گشتم از غم من سیاه گلیم
زردرو از سپیدکاری تو.سیدحسن غزنوی.سپیدروی برانگیخته شود چو به نزع
ندید چهره اهریمن سیاه گلیم.سوزنی.

معنی کلمه سیاه گلیم در فرهنگ معین

(گِ ) (ص مر. ) بدبخت .

معنی کلمه سیاه گلیم در فرهنگ عمید

سیاه بخت، تیره بخت، بدبخت، مستمند.

معنی کلمه سیاه گلیم در فرهنگ فارسی

( صفت ) بدبخت تیره بخت .

معنی کلمه سیاه گلیم در ویکی واژه

بدبخت.

جملاتی از کاربرد کلمه سیاه گلیم

گر ما همه سیاه گلیمیم طرفه نیست سیم سپید کرده سیاه این گلیم ما
درخت سبز چمن زرد و سرخ گل نیلیست ازین سیاه گلیمان پست کور و کبود
برآن سیاه گلیم است سیر باغ حلال که همچو سوخته درگیرد از شراره گل
گشتم از غم من سیاه گلیم زردرو از سپید کاری تو
درین ریاض من آن شبنم سیاه گلیمم که روی گرم توقع ز آفتاب ندارم
کار من سیاه گلیم است در چمن مانند داغ لاله به خون خفتن این چنین
زنهار تا چنان نکنی کان سفیه گفت «چون قیر به سیاه گلیمی که گشت بور»
ببین سیاه گلیمان بخاک درگه وی نهند روی و شوند از قضا سپید گلیم
سپید روی برانگیخته شود چو بنزع ندید چهره اهریمن سیاه گلیم
خموش باش که گفتی از این سپیتر چیست خسان سیاه گلیمند اگر چه یاسمنند