معنی کلمه سیاه خانه در لغت نامه دهخدا
گیتی سیاه خانه شد از ظلمت وجود
گردون کبودجامه شد از ماتم وفا.خاقانی. || کنایه از خانه بی میمنت. ( انجمن آرای ناصری ) ( فرهنگ رشیدی ). خانه نامبارک. ( شرفنامه ). || خیمه صحرانشینان. ( فرهنگ رشیدی ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) :
سیاه خانه و عیدان سرخ بر دل من
حریف رضوان بود و حدائق اعناب.خاقانی.وقتی ناقه ای گم کردم و به جستجوی آن بر ناقه دیگر سوار شده و روان گشتم شب به سیاه خانه ای رسیدم. ( از شاهد صادق ).