سگک
معنی کلمه سگک در فرهنگ معین
معنی کلمه سگک در فرهنگ عمید
۲. [مصغر سگ] سگ کوچک.
معنی کلمه سگک در فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - سگ کوچک . ۲ - نوعی قلاب چهار گوش یا نیم دایره که برای بستن کفش پوتین و کمر بند لباس به کار رود .
مصغر سگ یا گیاهی باشد که بار و میوه آن گرهی است کوچک و پرخار که در جامه آویزد .
معنی کلمه سگک در دانشنامه عمومی
جملاتی از کاربرد کلمه سگک
شیخ مجلس میگفت در میهنه کاروانی بدانجا بگذشت شیخ گفت فرّخ این کاروان! سگکی بر انجا بگذشت گفت فرّخ این سگ! فردا در قیامت او را بر سگ اصحاب الکهف شرف خواهد بود کی وی این سخن را بشنید.
هم گواه اوست اقرار ملک هم گواه اوست کفران سگک
سبحان الله کاین سگک را چون سست فرو گذاشت سبحان
ای سگ که ز اصحابی در کهف تو در خوابی چون شیر خدا گشتی اول سگکی بوده
کمربند گرگول از جنسِ مفرغ است و از دو قسمت بدنه و سگک تشکیل شده است. این کمربند با ۱۳ سانتیمتر طول و ۹۲ سانتیمتر عرض که در قسمت سگک به ۹۱ سانتیمتر میرسد و با نقوشِ مختلفِ حیوانات اساطیری و بالدار، گل و گیاه، صحنهٔ نبرد شیر و گاو کوهاندار، سربازان و ملازمان، حیوانات زمینی و نوارهای تزیینی حاشیه ای به شیوه برجسته کاری تزیین شده است. همچنین، در حاشیههای این کمربند سوراخهای کوچکی به قطر ۱ میلیمتر و با فاصلهٔ ۱ تا ۶ سانتیمتر از همدیگر احتمالاً جهت پرچ کردن آن بر روی یک زمینه از جنسِ چرم یا بافته که اکنون نیز بر روی بسیاری از کمربندهای پهلوانی و تزیینی مشاهده میشود، تعبیه شده است.
خاقانیا گله مکن او از سگان کیست خود صیدکی کند سگک استخوان خورک
صنما چبود اگر بوسگکی وام دهی نه برآشوبی هر ساعت و دشنام دهی
گفت دارم کشیده تنگ به بر سگکی خویش از پلنگ بتر
گر دست و پاش چون سگک کهف بشکنی هم برنگردد از دمشان این سبک سرک
سگکی می شد استخوان به دهان کرده ره بر کنار آب روان
بگذار که بر درِ تو باشد کمتر سگک درت عراقی