سگ دو
معنی کلمه سگ دو در لغت نامه دهخدا

سگ دو

معنی کلمه سگ دو در لغت نامه دهخدا

سگ دو. [ س َ دَ / دُو ] ( ص مرکب ) آنکه بسیار راه رود برای انجام کارهایی. که بسیار برای مقاصد خود به هر جا رود. که سخت بسیار راه تواند رفتن. ( یادداشت مؤلف ). || آنکه فعالیت زیاد کند و نتیجه نگیرد. ( فرهنگ فارسی معین ).

معنی کلمه سگ دو در فرهنگ معین

( ~. دُ ) (ص فا. ) کنایه از: فعالیت زیاد اما بی نتیجه .

معنی کلمه سگ دو در فرهنگ عمید

= سگ دوی

معنی کلمه سگ دو در فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه فعالیت زیاد کند و نتیجه نگیرد .
بیهوده بهرسودوندگی وتکاپو، تکاپوی بیفایده

معنی کلمه سگ دو در دانشنامه عمومی

سگ دو تلاشی بی پایان، پوچ یا بیهوده برای رسیدن به چیزی است. این عبارت معمولاً به نحوهٔ زندگی تکراری و خسته کننده ای گفته می شود که زمانی برای تفریح یا خوشی باقی نمی گذارد.
معادل انگلیسی این عبارت ( rat race ) تصویر موش های آزمایشگاهی درون هزارتو را به ذهن می آورد که به این سو و آن سو می روند تا به پنیر برسند، مانند افراد جامعه که به پیش می روند تا از نظر اقتصادی به جایگاه بهتری برسند.
سگ دو (فیلم ۱۹۶۰). سگ دو ( انگلیسی: The Rat Race ) یک فیلم درام در سبک کمدی رمانتیک به کارگردانی رابرت مالیگن است که در سال ۱۹۶۰ منتشر شد.
• تونی کرتیس
• دبی رینولدز
• جک اوکی
• دان ریکلس
• کی مدفورد
• نورمن فل
• جری مالیگن
• المر برنستاین ( در عنوان بندی نیامده )
• مارجوری بِنِت
• سام بوته را
• لایزا دریک
• جو بوشکین
• استنلی آدامز
• هال کی. داسون
سگ دو (فیلم ۲۰۰۱). سگ دو ( انگلیسی: Rat Race ) یک فیلم کمدی به کارگردانی جری زاکر است که در سال ۲۰۰۱ منتشر شد.
گروهی به طور اتفاقی انتخاب می شوند تا در یک مسابقهٔ دیوانه وار که آن را یک صاحب کازینوی ثروتمند، دانلد سینکلر، ترتیب داده، شرکت کنند: هر کس که زودتر از بقیه فاصلهٔ ۵۶۳ مایلی لاس وگاس تا سیلور سیتی نیو مکزیکو را طی کند، برندهٔ دو میلیون دلار جایزه خواهد شد.
• جان کلیز - دونالد سینکلر
• برکین مایر - نیک شیفر
• ایمی اسمارت - تریسی فاست
• روآن اتکینسون - انریکو پولینی
• کوبا گودینگ جونیور - اوون تمپلتون
• ووپی گلدبرگ - ورا بیکر
• ست گرین - دوین کودی
• جان لاویتس - رندی پیر
• کتی ناجیمی - بورلی پیر
• دیو توماس - هارولد گریشام
• وین نایت - زک ملوزی

معنی کلمه سگ دو در ویکی واژه

کنایه از: فعالیت زیاد اما بی نتیجه.

جملاتی از کاربرد کلمه سگ دو

چون نیست صبر از روی تو، هر ساعتی بر بوی تو چون سگ دوم در کوی تو، گر چه نخوانی، ای پسر
با این پلنگ همتی از سگ بتر بوم گر زین سپس چو سگ دوم اندر قفای نان
آن سگ دوزخ که تو بشنودهٔ در تو خفتست و تو خوش آسودهٔ
امروز خاک پای سگ دوست شد کسی کو کرد در جهان سری و دوش گردنی
امروز دم کر و فر خواجه بلند است البته که این سگ دو سه خر داشته باشد
دور باد از رزم شیران چشم سگ دور باد از مهد عیسی کون خر
ای سگ دوست به جانت که چو غم جانم خورد استخوانم را در دوزخ حسرت انداخت
بسان سگ دو چشمش چار و هر چار سفید اندر ره یک پاره نان باد
سگ دوست شد و تو آشنا نه سگ را حق حرمت و ترا نه
سگ دون‌همت استخوان جوید پنجهٔ شیر مغز جان جوید