سکونت

معنی کلمه سکونت در لغت نامه دهخدا

سکونت. [ س ُ ن َ ] ( ع مص ) اقامت و آرامش. سکون : که اگر در آن وقت سکونت را کاری پیوستند اندر آن فرمانی... داشتند. ( تاریخ بیهقی ).
مجنون بسکونت و گرانی
شد عاقل مجلس معانی.نظامی.روش بخش پرگار جنبش پذیر
سکونت ده نقطه جایگیر.نظامی.رجوع به سکون شود.

معنی کلمه سکونت در فرهنگ معین

(سُ نَ ) [ ع . سکونة ] ۱ - (مص ل . ) اقامت کردن ، ماندن . ۲ - (اِمص . ) وقار، آرامش .

معنی کلمه سکونت در فرهنگ عمید

۱. اقامت کردن، مسکن گزیدن، منزل کردن.
۲. [قدیمی] آرامش.
۳. [قدیمی] وقار، متانت.

معنی کلمه سکونت در فرهنگ فارسی

مسکین شدن، فقیرشدن، اقامت ومسکن گزیدن ومنزل کرد
۱ - ( مصدر ) اقامت کردن مسکن گزیدن . ۲ - ( اسم ) توطن جای گزینی . توضیح در عربی سکونت به همان معنی [ ۱ - سکونت ] یعنی فقر و مسکنت است و برای آرامش سکون در عربی به کار میرود اما سکونت به معنی اخیر در نوشته های فصحان ما مکرر آمده : مجنون به سکونت و گرانی شد عاقل مجلس معانی .

معنی کلمه سکونت در ویکی واژه

سکونة
اقامت کردن، ماندن.
وقار، آرامش.

جملاتی از کاربرد کلمه سکونت

شیخ سیاوش با ما گفت: امشب مصطفی را به خواب دیدم که از در، درآمد و گفت: عین القضاة ما را بگوی که ما هنوز ساکن سرای سکونت الهی نشده‬‌ایم؛ تو یک چندی صبر کن؛ و با صبر موافقت کن تا وقت آن آید که همه قرب باشد ما را بی بعد و همه وصال باشد بی فراق. چون این خواب از بهر ما حکایت کرد، صبر این بیچاره از صبر بنالید؛ و همگی درگفتن این بیتها مستغرق شدم. چون نگاه کردم، مصطفی را دیدم که از در درآمد و گفت: آنچه با شیخ سیاوش گفته بودم شیخ سیاوش در بیداری طاقت نداشت، از نور مصطفی نصیبی شعله بزد؛ و از آن نصیب، ذره‌‬ای برو آمد؛ در ساعت سوخته شد. خلق می‬‌پندارند که سحر و شعبده است.
باده‌ات از کوه سکونت بَرَد عیب مکن زان که وقاریم نیست
فارس منطقهٔ وسیعی است که قسمتی از نیمروز و نیمروز باختری کشور ایران را فراگرفته و تقریباً از یازده سده پیش از میلاد مسیح محل سکونت یکی از طایفه‌های آریایی به نام پارس بوده و به همین مناسبت به پارس موسوم گردیده‌است.
سکونت نمودن در آن تاختن به هر ده قدم منزلی ساختن
بوالعجبی بین کزو چشم تو با چون منی دل به سکونت بداد، جان به مدارا ببرد
از سکونت در دلم آن واهمه که خجل گردم ز روی فاطمه
عقل جویان بود سکونت را عشق برهم زند رعونت را
ملک و دین را در پناه او سکونت داده‌اند بحر و کان را از نوال او توانگر کرده‌اند
اکثر مردم این شهر، پیرو دین اسلام و مذهب شیعه هستند. یک بخش سنی مذهب نیز در بخش عنبران واقع در شهر نمین استان اردبیل سکونت دارند. همچنین مسیحیان شهر که اغلب ارمنی بوده‌اند در دهه‌های گذشته مهاجرت نموده‌اند.
۱۲۹۸: هجرت به تهران و سکونت در محلهٔ قنات آباد
چو گردنده گشت آنچه بالا دوید سکونت گرفت آنچه زیر آرمید
در حال حاضر ائتلاف چپ ۱۹ نماینده در مجلس فنلاند (ادوسکونتا) و یک نماینده در مجلس اروپا دارد.
و گفت: وقتی در بادیه شدم بی زاد مرا فاقه رسید چشم من بر منزل افتاد شاد شدم نفس گفت: که سکونت یافتم سوگند خوردم که در آن منزل فرو نیایم گوری بکندم و در آنجا شدم آوازی شنیدم که ای مردمان در فلان منزل یکی از اولیاء خدای خود را بازداشته است د رمیان ریگ او را در یابید جماعتی بیامدند و مرا برگرفتند و به منزل بردند.
به سنگ و سکونت برآرد نفس نکوشد به تعجیل در خون کس