سُس
معنی کلمه سُس در لغت نامه دهخدا

سُس

معنی کلمه سُس در لغت نامه دهخدا

سس. [ س ِ ] ( اِ ) گیاهی است ازتیره پیچکیان ، گیاهی است کاملاً انگل گیاهان دیگر شده برگهای آن از میان میرود و انتشار آن بحدی زیاد است که ممکن است مزرعه ای را از میان ببرد، و جنس دیگری از آن بنام افتیمون که انگل نعناع میشود سابقاً در بیماری معدی و قلبی بکاررفته. ( گیاه شناسی گل گلاب ص 241 ). رجوع به سزم شود.
سس. [ س ُ ] ( فرانسوی ، اِ ) چاشنی بعضی اغذیه. رب. ( فرهنگ فارسی معین ).

معنی کلمه سُس در فرهنگ معین

(سُ ) [ فر. ] (اِ. ) نوعی چاشنی خمیری شکل برای تکمیل طعم غذا.
(س ) (اِ. ) گیاهی است از تیرة پیچکیان که جزو نباتات عالیة طفیلی است و چون بیشتر به گیاه شبدر حمله می کند آن را پیچ شبدر نیز گویند. سس به وسیلة مکینه هایی مواد غذایی گیاه میزبان را اخذ می کند و آن را زرد رنگ می سازد و از بین می برد، حامول .

معنی کلمه سُس در فرهنگ عمید

گیاهی انگلی و بی برگ که فقط گل های ریز دارد و مانند ریسمان به گیاه هایی که ساقه های نرم دارند از قبیل خیار، خربزه، و شبدر می پیچد و مواد غذایی آن ها را جذب می کند و سبب زردی و نابودی آن ها می شود، پیچ شبدر.
چاشنی ای که با بعضی خوراک ها بخورند یا روی خوراک بریزند.

معنی کلمه سُس در فرهنگ فارسی

رب، چاشنی بعضی ا خوراکیها، که روی آن بریزند
( اسم ) چاشنی بعضی اغذیه رب .

معنی کلمه سُس در فرهنگستان زبان و ادب

{Cuscuta} [زیست شناسی- علوم گیاهی] سرده ای از سِسیان انگلی با گل های کوچک سبز و ساقه های نارنجی

معنی کلمه سُس در دانشنامه عمومی

سُس، مایع غلیظی است که برای طعم و مزه دادن به انواع غذاها یا جذاب تر به نظر آمدن آن ها به کار می رود. برای مزه دارتر کردن غذا چاشنی های گوناگونی بکار می رود که سس ها جزئی از آن ها هستند. سس یک وامواژه لاتین در زبان فارسی است.
سس ها نقش مهمی در تهیه غذاهای فرانسوی دارند. سس های فرانسوی را با استفاده از نشاسته یا روو ( آردی که در کره تفت داده شده است ) غلیظ می کنند. پنج سس مادر یا اصلی در آشپزی کلاسیک فرانسوی عبارتند از:
• سس بشامل: اساس آن را آرد و شیر تشکیل می دهد.
• سس ولوته: اساس آن را گوشت ماهی یا مرغ و کره تشکیل می دهد
• سس هالندیز: اساس آن را زرده تخم مرغ و کره تشکیل می دهد
• سس گوجه فرنگی: اساس آن را گوجه فرنگی تشکیل می دهد.
• سس اسپانیول: اساس آن را پوره گوجه فرنگی و سبزیجات تشکیل می دهد
سس ها در دیگر کشورها هم نقش مهمی دارند:
در کشور انگلستان، سس گوشت نوعی سس سنتی محسوب می شود که معمولاً همراه با گوشت کباب شده مصرف می شود. مواد تشکیل دهنده آن، سیب زمینی، گوشت و سبزیجات پخته است. سس سیب و سس نعنا هم همراه با گوشت مصرف می شوند. کرم سالاد با انواع سالاد سرو می شود. سس کچاپ و سس قهوه ای، بیشتر با غذاهایی که سریع حاضر می شوند به کار می رود. خردل، با هر نوع غذایی به عنوان چاشنی استفاده می شود. کاسترد هم نوعی سس شیرین است که معمولاً همراه دسرها مصرف می شود. مردم آسیا از انواع دیگری سس استفاده می کنند: در چین، سس ها را از دانه سویا یا لوبیا سیاه تخمیر شده همراه با انواع روغن های تند، تهیه می کنند. مردم آسیای جنوب شرقی مثل تایلند و ویتنام، از سس هایی استفاده می کنند که در تهیه آن ها ماهی تخمیر شده به کار رفته است.
معمولاً سس های آسیایی غلیظ نیستند؛ چون در تهیه آن ها از عوامل غلیظ کننده مثل آرد یا کره استفاده نمی شود. تنها زمانی که مواد غلیظ کننده ای همچون نشاسته ذرت یا گیاه نشاسته در آخرین مرحله تهیه سس، به آن ها اضافه شود غلیظ می شوند.
تمامی سس های موجود و طرز تهیه آنها از ۴ سس مادر تشکیل شده اند که نام آنها رو در زیر مشاهده می کنید
• سس بشامل یا Bechamelle
• سس گوجه فرنگی یا Classic Tomato Sauce
• سس اسپانیایی یا Espagnole Sauce
• سس هلندی یا Hollandaise Sauce
سس هایی وجود دارند که ماده اصلی آنها، گوجه فرنگی است ( کچاپ، سس گوجه فرنگی ) یا از برخی دیگر از انواع سبزیجات به علاوه ادویه جات استفاده می شود. البته توجه داشته باشید که سس کچاپ را به غیر از گوجه فرنگی، می توان از انواع سبزی و میوه هم تهیه نمود. برخی سس ها را هم از میوه پخته تهیه می کنند که معمولاً پوست و بافت الیافی میوه را برداشته و میوه را شیرین و یکنواخت می کنند. این سس ها از جمله سس سیب، با غذاهای خاص و همچنین با انواع دسرها به کار برده می شوند.
سس (سرده). سِس ( نام علمی: Cuscuta ) یک گیاه کاملاً انگلی است که ریشه و برگ ندارد و مواد غذایی مورد نیاز خود را به طور کامل از گیاه میزبان می گیرد. بذر گیاه سس به مدت بسیار طولانی در خاک می ماند و گاه تا ۱۳ سال در خاک دوام می آورد و قادر به جوانه زدن است.
با نام علمی ( Cuscuta ) از تبار سسیان ( Cuscutaceae ) که بعضی ها از آن به عنوان تنها عضو انگلی خانواده ( Convolvulacrae ) ( پیچک ) یاد می کنند.
سسیان تیره ای انگلی از بادنجان سانانِ غالباً بالارونده و پیچان هستند که سبزینه ندارند و با اندام های مکنده به نامه مکینه ( Haustorium ) به میزبان خود می چسبند.
بذر سس هنگامی که در شرایط مساعد قرار می گیرد جوانه می زند و یک ساقه زیرزمینی تولید می کند که این ساقه زیرزمینی به طور بسیار جالبی در خاک حرکت می کند تا به ریشه گیاه میزبان برسد. نحوه حرکت سس به این صورت است که پس از اینکه تمامی محتویات بذر صرف رشد ساقه زیرزمینی شد جوانه انتهایی ساقه زیرزمینی انرژی خود را برای رشد از خود ساقه می گیرد به این صورت که مواد غذایی موجود در انتهای ساقه زیرزمینی را می گیرد و صرف رشد خود ساقه زیرزمینی می کند به این ترتیب از انتهای ساقه زیرزمینی کاسته و به ابتدای ان اضافه می شود و ساقه زیرزمینی رو به جلو حرکت می کند. جهت حرکت هم اتفاقی است این حرکت تا به آنجا ادامه می یابد که یا ساقه زیرزمینی به ریشه گیاه میزبان می رسد و با ترشح آنزیم هایی دیواره سلولی را شکافته و اندام مکنده خود را وارد ریشه می کند و از مواد غذایی ساخته شده توسط گیاه میزبان برای رشد و تولید مثل خود استفاده می کند یا در این مدت به هیچ گیاهی برخورد نمی کند و مواد غذایی خود را تماماً استفاده می کند و از بین می رود. ساقه سس زردرنگ می باشد و روی طیف وسیعی از گیاهان رشد می کند و باعث از بین رفتن یا ضعیف شدن گیاه میزبان می شود.
• سس اروپاییCuscuta europaea
• سس انبوه Cuscuta approximata
• سس چینی Cuscuta chinensis
• سس رایج Cuscuta campestris
• سس ژاپنی Cuscuta japonica
• سس شبدری Cuscuta epithymum
• سس کالیفرنیا Cuscuta californica
• سس نخ طلایی Cuscuta pacifica
• استفاده ار بذر خالص
• از کودها آلوده دامی استفاده نکنید و از چرا دام در مزارع آلوده به سس جدا خودداری کنید
• سس را قبل از به بذر نشستن به هر طرق ممکن نابود نمایید: مکانیکی. شیمیایی. سوزانیدن و غیره؛ زیرا همین بذرها خاک را برای سال آینده آلوده می سازند.
• هر قطعه از رشته های سس در طول فصل بهار و تابستان به تنهایی می تواند رشد کرده و آلودگی ایجاد نماید؛ لذا به هنگام مبارزه مکانیکی کلیه سس های کنده شده باید در جایی به دور از محصول جمع آوری و روی آن نیز خاک ریخته شود. یا بهتر این که سوزانیده شوند تا بذرهای موجود نیز از میان بروند.
• ایجاد تناوب زراعی در زمین های آلوده به سس با کاشت محصولات مقاوم مانند: گندم. جو. ذرت یا سویا.
• شخم عمیق بذرهای جدید سس را به عمق خاک می برد و از جوانه زدن آنها جلوگیری به عمل می آورد. زمین های که به این منظور شخم زده می شوند باید تا چندین سال بعد شخم عمیق زده نشوند تا از بالا آمدن بذور دفن شده جلوگیری به عمل آید. البته این عمل باعث می شود تعدادی از بذرهای دفن شده در عمق خاک نیز به سطح آورده شوند برای مبارزه با این بذور تیلر یا شخم کم عمق در بهار جوانه های سس را نابود می سازد.
معنی کلمه سُس در فرهنگ معین
معنی کلمه سُس در فرهنگ عمید
معنی کلمه سُس در فرهنگ فارسی
معنی کلمه سُس در فرهنگستان زبان و ادب
معنی کلمه سُس در دانشنامه عمومی
معنی کلمه سُس در دانشنامه آزاد فارسی

معنی کلمه سُس در دانشنامه آزاد فارسی

سِس (dodder)
سِس
گیاهی انگلی، از جنس سس (کوسکوتا)، تیرۀ پیچک (کونولولاسه). این گیاه فاقد برگ یا ریشه است. ساقۀنازک آن به دور گیاه میزبانمی پیچد و مکینههای خود را به داخل بافت آن فرو می کند و مواد غذایی را بیرون می کِشد. گل های سس بسیار ریز و به رنگ های سفید، صورتی و گاهی مایل به زردند. در ایران، از این جنس بیش از ۱۸ گونه یافت می شود که انگل گیاهان زراعی و وحشی اند.
سس (آشپزی). در مکاتب گوناگون آشپزی، نام عام شماری از افزودنی ها. سُس بر دو نوع است: سُس سالاد که سردبه سرد به سالاد افزوده می شود و جنبۀ آرایشی آن با نقشی که در مزۀ سالاد دارد، هم قدر است؛ سُس غذا که ممکن است غذا را به همراه آن بپزند. برخی از انواع سُس، مثل سُس مایونز، با سالاد و نیز با انواع غذا های اصلی مصرف می شود. سُس خوراک معمولاً همان مایعی است که مواد اصلی هر غذا در آن قوام می آید. به این مایع موادی چون گرد نانوایی، آرد و روغن، خمیر آرد و کره، نشاسته، و زردۀ تخم مرغ نیز می افزایند؛ مثل مایع گوشت یا ماهی پخته. از انواع سُس سالاد: سُس فرانسوی، فراهم آمده از روغن، سرکه، لیمو، و نمک و فلفل؛ سُس خیار، فراهم آمده از خیار رنده شده و خامه، لیمو، فلفل قرمز ساییده، و نمک. از انواع سُس غذاهای اصلی: سُس بِئارنِز، فراهم آمده از زردۀ تخم مرغ، کره، موسیرترشی، ترخون، جعفری، سرکه، و نمک؛ سُس باربیکیو، فراهم آمده از پیاز رنده شده، سیر کوبیده، آب مرغ، سُس گوجه فرنگی، کارامل سیاه، گرد پابریکا، نعنای خشک، آویشن، خردل، برگ بو، شکر، سرکۀ سیر ترشی کهنه، آب لیمو، کره، روغن، و نمک و فلفل قرمز.

معنی کلمه سُس در ویکی واژه

سس
به فارسی به معنی شُل، اما مفاهیم دیگر هم دارد که در جمله تداعی معنا پیدا می‌کند. سُس، ناپایدار، لرزان در شرف افتادن، احتمال تخریب شدن یا فرو ریختن در گویش بهاری.

جملاتی از کاربرد کلمه سُس

چو بشنیدم من آن آوازِ عالی ز هیبت شد دو دستم سُست حالی
جسم و جان را به بیان رشته الفت سُست است نتوان طول امل داشت به این عمر قصیر
ای در رهِ دین و کارِ کفر آمده سُست نه مؤمن اصلی و نه کافر بدرست
گرچه به ره اوفتاده ام سُست سنگینی استخوانم از توست
الهی صبر از من رمید و طاقت من شد سُست، تخم آرام کشتم بیقراری رُست، نه خُرسندم نه صبور و مهجورم نه رنجور
چو دیدم خیر بند لیفه سُستَست به دل گفتم که کار ما دُرُستَست
جلال! وقت غنیمت شمار و صحبت یار بنای عمر ببین تا چه سُست بنیاد است
بگفتم پدر ضعف و سُستی ترا مبادا، و بادا پناهت خدا
که سُست عهدان در اعتقاد سُست شوند جدا شود چو شب تیره کفر از ایمان
چنین آمد آیین شان از نخست بُد آیین و کیشی بی اندام و سُست