سوک

سوک

معنی کلمه سوک در لغت نامه دهخدا

سوک. ( اِ ) مصیبت. ( فرهنگ اسدی ). ماتم. تعزیت. مصیبت. ( اوبهی ). رجوع به سوگ شود. || گوشه. زاویه. کنج. ( یادداشت بخط مؤلف ): سه سوک ؛ مثلث. چهارسوک ؛ مربع. || ( ص ) کوسه. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ اسدی ). آنکه ریش تنک دارد. ( یادداشت بخط مؤلف ).
- سوک ریش ؛ کوسه ریش. کوسه و آن شخصی باشد که چند موی بر سر زنخ داشته باشد و معرب آن کوسج است. ( برهان ).
|| ( اِ ) داسه غله و خسهای نوک تیز که برسر خوشه گندم و جو و جز آن باشد. ( ناظم الاطباء ). داسه گندم و جو و آن خسها سرتیز که سرهای خوشه گندم و جو باشد. ( برهان ) :
اندام دشمنان تو از تیر ناوکی
مانند سوک و خوشه جو باد آژده.؟ ( از فرهنگ اسدی نخجوانی ). || خارتیغ :
ای همچو مهین مار بدآویز خشوک
پرزهر چه ماری و چه ماهی همه سوک.سوزنی.|| خوشه غله. ( ناظم الاطباء ). خوشه گندم و جو. ( برهان ).
سوک. [ س َ ] ( ع مص ) مالیدن چیزی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || مسواک کردن. ( آنندراج ). مالیدن دندانهای خود را بمسواک. ( ناظم الاطباء ).
سوک. ( اِخ ) دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. دارای 511 تن سکنه. آب آن از قنات ، محصول آنجا غلات ، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).

معنی کلمه سوک در فرهنگ معین

(اِ. ) ۱ - مصیبت . ۲ - غم ، اندوه .
(اِ. ) ۱ - سوی ، جانب . ۲ - (عا. ) گوشه .
(سُ ) (اِ. ) خارهای نازک و دراز که بر خوشه گندم یا جو می روید.

معنی کلمه سوک در فرهنگ عمید

= سوگ
خار خوشۀ گندم، سیخ های نازک و دراز که در خوشه جو یا گندم می روید، داسه: اندام دشمنان تو از تیر ناوکی / مانند سوک خوشهٴ جو باد آژده (شاکر: شاعران بی دیوان: ۴۹ ).
۱. سو، سوی، جانب.
۲. نزد.
۳. [عامیانه] کنار، گوشه.

معنی کلمه سوک در فرهنگ فارسی

سو، سوی، جانب، ن د، کنار، گوشه، خارخوشه گندم، سیخهای نازک درازدرخوشه جووگندم
۱ - هر یک از سیخ های نازک و دراز خوشه جو یا گندم داسه . ۲ - خوشه گندم و جو .
دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد

معنی کلمه سوک در دانشنامه عمومی

سوک، روستایی است از توابع بخش ارم در شهرستان دشتستان استان بوشهر ایران.
این روستا در دهستان دهرود قرار داشته و براساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ۷۴نفر ( ۱۷خانوار ) می باشد.
محصولات این روستا عبارت است از  : انواع خرما ( کبکاب ، زاهدی یا قصب ، شهابی و زینی و . . . ) ، انواع مرکبات ( لیمو ترش ، نارنج ، لیمو شیرین و . . . ) ، انار ، انگور ، انجیر و . . . می باشد .

معنی کلمه سوک در دانشنامه آزاد فارسی

سوک (Sauk)
از اقوام سرخ پوست امریکا، با جمعیتی نزدیک به ۲,۵۰۰ تن (۱۹۹۰). زبانشان به گروه زبان های آلگونکوئین تعلق دارد. در ۱۸۳۲، به همراه دو گروه بسیار نزدیک به ایشان، یعنی فاکس و کیکاپو، جنگی را به رهبری بلک هاوک (شاهین سیاه) برضد مهاجران به راه انداختند. سوک ها در اصل در ویسکانسین زندگی می کردند و در ۱۶۶۷ در آن جا با فرانسوی ها رو به رو شدند. آن ها در روستاهای دایم متشکل از خانه هایی مسقّف با ساقه های توت می زیستند و در تابستان ذرت، لوبیا و کدو می کاشتند. در زمستان به گروه های خانوادگی تقسیم می شدند و در جلگه ها گاومیش (بوفالو) شکار می کردند و در کلبه هایی از نی با سقف گِلی زندگی می کردند. مهم ترین مراسم مذهبی آن ها میدویوین نام داشت که در بسیاری از قبایلِ گریت لیکس (دریاچه های بزرگ) مشترک بود؛ میدویوین جشن سالانۀ یک سازمان دینی مخفی بود موسوم به «جامعۀ بزرگ شفاگری». در این مراسم اعضا از ارواح کمک می خواستند تا بیماران را شفا دهند و از قبیله حفاظت کنند. بسیاری از مناسک زیر نظارت طایفه های مردسالار اجرا می شد و استفاده از بقچه های مقدس پزشکی، محتوی مجموعه ای از اشیای جادویی، واجب بود. سازمان سیاسی شامل شورایی از مشایخ می شد که با رؤسای موروثی مشاوره می کرد. این رؤسا در زمان جنگ جایشان را به رؤسای جنگ می دادند. در قرن ۱۸، سوک ها در میسوری، در حاشیۀ رود میسی سیپی، مستقر شدند. در ۱۸۰۴، گروه کوچکی از رؤسا اکثر زمین های آن ها را به امریکا واگذار کردند. سرخ پوستان، که نمی توانستند این پیمان را لغو کنند، درگیری هایی را آغاز کردند که در ۱۸۳۲ به جنگ بلک هوک انجامید و پس از آن ناچار بقیۀ زمین های خود را نیز واگذار کردند و به آیووا کوچیدند. آن ها بعدها به کانزاس مهاجرت کردند و در اواخر قرن ۱۹ در اوکلاهما ساکن شدند.

معنی کلمه سوک در ویکی واژه

خارهای نازک و دراز که بر خوشه گندم یا جو می‌روید.
مصیبت.
غم، اندوه.
سوی، جانب.
گوشه.

جملاتی از کاربرد کلمه سوک

چو شاه جوان سوک شه را گرفت جهان شد سیه پوش و ماتم گرفت
برای صبح پیروزی که بی تست حیات من چو شام سوکواران
شد از جنگشان گنبد نیلگون چو سوکی بر آلوده دامن به خون
به سوک تو از دیده خونباری اش درین دشت خونخوار بی یاری اش
منم با مادری مرده بزاری پدر غرقه شده در سوکواری
ولایت یاماتو (به ژاپنی: 大和国) ولایتی بود در ژاپن که بر استان امروزی نارا در هونشو منطبق است. یاماتو از نام مردمی مشتق شده است که قومیت اصلی ساکنان سرزمین ژاپن را تشکیل می‌دهند. دوره یاماتو در تاریخ ژاپن به اواخر دوره کوفون و دوره آسوکا اشاره دارد.
ملک به مرقد پاکش به خاکبوسی شد کبود جامه به سوک نصیر طوسی شد
بود جای آن صنم بر مرز چین وز فراق شوی در سوک و انین
شمینی عصروت روز بعد از پایان سوکوت است. شمینی در معنی لغوی به معنی هشت است.
پس از درگذشت امپراتور تنجی در سال ۶۷۱، بین شاهزاده شاهزاده اوآما (بعدها امپراتور تنمو)، برادر ناتنی کوچکتر تنجی، و شاهزاده اوتومو، پسر بزرگ امپراتور تنجی، اختلاف نظر وجود داشت و شورش جینشین در سال ۶۷۲ آغاز شد. شاهزاده شاهزاده اوآما در نبرد برای جانشینی تاج و تخت سلطنتی پیروز شد، پایتخت را از اوتسونومیا به آسوکا نو کیومیهارا نومیا منتقل کرد و بر تخت نشست. امپراتور تنمو اصلاحات را بیشتر ترویج کرد و یک سیستم متمرکز قدرتمندتر ایجاد کرد.
تاکاماسا، همسر وی در ۲۱ ژوئیه ۲۰۱۲ در ۸۵ سالگی درگذشت. آتسوکو حدود ۶۰ سال با همسرش زندگی کرد ولی صاحب فرزندی نشد. وی در ژوئن ۲۰۱۷ از ریاست انجمن معبد شینتوی توکیو استعفا داد.
بدان رقص و الحان همی بر تو خندد تو از رقص آن خر چرا سوکواری؟
کو پیمبر تا همی سوک بحیرا داشتی کو سکندر تا به مرگ برهمن بگریستی
زنان سرکشان و نامداران به گرد ویس همچون سوکواران