سوزناک. ( ص مرکب ) سوزنده. دارای سوزش. ( ناظم الاطباء ). || خشک. گداخته : و بهر زمین که خون هابیل چکید سوزناک باشد وتا قیامت گیاه از آن زمین نروید. ( قصص الانبیاء ). و بعضی [ از خاک ] سوزناک است. ( ذخیره خوارزمشاهی ). || سوزان. تفته. محزون. غمناک : قول مطبوع از درون سوزناک آید که عود چون همی سوزدجهان از وی معطر می شود.سعدی.سوزناک افتاده چون پروانه ام در پای تو خود نمی سوزد دلت چون شمع بر بالین من.سعدی. || حزین و حزن آور. ( ناظم الاطباء ) : شعرمن زآن سوزناک آمد که غم خاطر گوهرفشانم سوخته ست.خاقانی.نوحه گر گوید حدیث سوزناک لیک کو سوز دل و دامان چاک.مولوی.عجبت نیاید از من سخنان سوزناکم عجب است اگر نسوزم چو بر آتشم نشانی.سعدی.بخاطرم غزلی سوزناک میگذرد زبانه میزنداز تنگنای دل بزبان.سعدی.
معنی کلمه سوزناک در فرهنگ عمید
۱. دارای سوز و سوزش. ۲. [مجاز] ویژگی آه وناله ای که در دل اثر کند و دل را بسوزاند.
معنی کلمه سوزناک در فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - با سوز دارای سوزش . ۲ - آه و ناله ای که در دل اثر کند .
جملاتی از کاربرد کلمه سوزناک
پس از این میرزا محمد هاشم صیحه ای سوزناک کشید که چرا 20 سال مرا از خود دور نگه داشتی
گشوده دری با دل سوزناک به تکلیف ناپاک و اخراج پاک
تا دل نه ز میل طبع پاک است کی ز آتش عشق سوزناک است
سوزناکان به دوست مشغولند نه چو افسردگان به خواب و به خورد
آواز ابوعطا غمانگیز و سوزناک توصیف شدهاست و احساس آن با دستگاه شور نزدیکی دارد. بخشی از موسیقی مذهبی ایران نظیر اذان و قرائت قرآن معمولاً در گوشهٔ حجاز اجرا میشود و این گوشه دارای حال و هوای «عربی» توصیف شدهاست.
آشناترین صدایی که گربههای بالغ تولید میکنند میو میو کردن یا میاو میاو کردن میباشد. میو میو کردن میتواند نشانه مدعی بودن یا حالاتی سوزناک، دوستانه، گستاخانه، محبت آمیز، برای جلب و درخواست توجه، درخواستانه یا برای شکایت باشد. ای صدا میتواند بی صدا نیز باشد یعنی گربه دهانش را باز میکند اما صدایی تولید نمیکند.
به شب نالیدن پا در کمندان به آه سوزناک مستمندان
مشهورترین ترانهٔ آلبوم، قطعهٔ سوزناک و غمانگیز یگانه است که شعر آن دربارهٔ یک عشق ابدی است.
به ناگه یکی آتش سوزناک بدیدند روشن بدان روی خاک
عجبت نیاید از من سخنان سوزناکم عجب است اگر بسوزم چو بر آتشم نشانی؟
ناله نای سوزناکتر است گرچه زخمی که هست بر دهل است
در برخی ردیفها گوشهٔ عشاق به عنوان اوج آواز دشتی ذکر شدهاست، اما از دید برخی، عشاق متعلق به دستگاه نوا است و استفاده از آن در آواز دشتی نوعی پردهگردانی تلقی میشود. بسیاری از ترانهها و لالاییهای محلی در ایران در آواز دشتی هستند. این آواز بهطور سنتی بسیار غمانگیز است و حتی گوشهای به نام «غمانگیز» نیز در ردیف این آواز وجود دارد. از این آواز در تعزیه بسیار استفاده میشود که هم به دلیل حس غمانگیز آن و هم به دلیل گوشآشنا بودن دشتی در فرهنگ موسیقی محلی ایران است. با این حال در دوران معاصر، قطعات زیادی در دشتی ساخته شدهاند که حالت غمانگیز و سوزناک ندارند و برعکس وجدآور یا حماسی هستند که سرود مشهور «ای ایران» از جملهٔ آنهاست.
قاسم، صبور باش درین درد سوزناک از غیر در گذر، دل و جان را بدو سپار
چون گریبان شب وصلش نمی آید به دست ترسم آه سوزناک من در آن دامان رسد
ز آه سوزناکم زلف خود بین که حالش شد پریشان تر ز حالم