سوختنی. [ ت َ ] ( ص لیاقت ) آنچه لایق سوختن باشد. آنچه درخور سوختن باشد : ای سوخته سوخته سوختنی ای آتش دوزخ از تو افروختنی.( منسوب به خیام ).خار کو مادر گلبرگ طری است زآنکه آزار کند سوختنی است.سلمان ساوجی.- امثال : دَرِ مسجد نه کندنی است نه سوختنی است .
چند از هوس آن لب چون قند بسوزم گر سوختنی هم شده ام چند بسوزم
خار کو ما در گلبرگ طری است ز آنچه آزار کند سوختنی است
کو آتش عشقی، که شده در تن من چون رشته ی شمع، هر رگی سوختنی
گرما + کربندیاکسید + آب → اکسیژن + مادهٔ سوختنی
یک موج حباب است دو عالم که حجاب است چون وهم و سراب است بجز سوختنی نیست
چون عود بنالیدم و بنواخت مرا با آنکه بدم سوختنی ساخت مرا
بابهای ۱۱ تا ۱۵ شامل قوانین مذهبی در زمینه طهارت آیینی است. محدودیتهای غذایی با جزئیات زیاد حیوانات پاک و ناپاک را از هم جدا میسازد. زایمان، بیماریهای پوستی، ترشّحات و خونریزیهای بدن مانند قاعدگی و آمیزش جنسی دستورالعملهایی برای طهارت آیینی از طریق شستشو، قربانیها، دورههای قرنطینه و غیره دارند. بابهای ۱۶ و ۱۷ بر یومکیپور (روز کفاره) به عنوان آیینی برای توبهٔ قوم اسرائیل از گناه تمرکز دارد؛ هارون یکبار در سال برای تطهیر خود، کاهنان، معبد و کلّ بنیاسرائیل وارد اقدس الاقداس شده، از طریق خون قربانی، مراسم بز طلیعه و قربانیهای سوختنی، تطهیر را انجام میدهد. پس از آن، قوانینی در مورد منع قربانی و مصرف خون آمدهاست.
ای بی خبر از سوخته و سوختنی عشق آمدنی بود نه آموختنی
نیست پروانهٔ من قابل پهلوی چراغ حسرت سوختنی میکشدم سوی چراغ
به علّت وجود منابع گاز و نفت، نزدیک به ۸۰٪ صنایع مربوط به این دو مادهٔ سوختنی در یوگسلاوی پیشین نیز در وویوودینا متمرکز شدهبود.
ز بخت شکوه ندارم که نخل شمع مرا بهار سوختنی هست اگر ثمر نبود
از شمع مگویید و ز پروانه مپرسید داغ است دل از غیرت این سوختنیها
بهدلیل آسیبپذیر بودن انسان در برابر آتش یا دود آن، از گذشته کارهای زیادی برای افزایش ایمنی در برابر آتش و جلوگیری از به وجود آمدن ناخواسته آن صورت گرفتهاست. به ترکیب عوامل اصلی شکلگیری آتش مثلث آتش میگویند؛ مثلث آتش شامل اکسیژن، ماده سوختنی و حرارت است که واکنشهای زنجیرهای سوختن را به راه میاندازد. برای جلوگیری از ایجاد آتش یا گسترش آن کافی است یکی از اجزای مثلث آتش غایب باشد.
اما کرونوس پس از وقوع بیماری و مرگ و میر، یگانه پسر خود را به عنوان قربانی سوختنی به پدرش آسمان تقدیم می کند و خود را ختنه می کند و یاران خود را نیز مجبور به انجام این کار می کند.