سوال

معنی کلمه سوال در لغت نامه دهخدا

سؤال. [ س ُ آ ] ( ع مص ) درخواست. ( ناظم الاطباء ). خواستن. ( غیاث ) ( دهار ) ( تاج المصادر بیهقی ). خواهندگی. ( یادداشت بخط مؤلف ). || پرسش. پرسیدن. || پرسش. استفهام. استفسار. ( ناظم الاطباء ). عرض و طلب. ( ناظم الاطباء ) ( غیاث ) ( دهار ) ( تاج المصادر بیهقی ) :
دانا به یک سؤال برون آرد
جهل نهفته از تو بهامونی.ناصرخسرو.چون زآنچه نداندش بپرسند سوءالی
از هول شود زائل ازو حالش و هالش.ناصرخسرو.بس حلق گشاده بخرافات و محالات
کی بسته شود سخت بدین سست سوءالی.ناصرخسرو.کلیله جواب داد که ترا بدین سؤال چکار؟ ( کلیله و دمنه ). مرد گفت : از این سؤال درگذر. ( کلیله و دمنه ). || دریوزه گری. ( ناظم الاطباء ). دریوزه و گدایی :
ابوالمظفر شاه چغانیان که برید
به تیز دشنه آزادگی گلوی سؤال.منجیک.امروز همی از سؤال نالی
وآن روز بنالی از بی سوءالی.ناصرخسرو.التماس و استدعا تا کی شما را بازخواست کنم که بر عطای من انکار نمائید و مال من از سؤال دریغ ندارید. ( جهانگشای جوینی ). خواهنده مغربی در صف بزازان حلب دیدم که میگفت ای خداوندان نعمت اگر شما را انصاف بودی یا ما را قناعت ، رسم سؤال از جهان برخاستی. ( گلستان سعدی ).
سؤال. [ س ُءْ آ ] ( ع اِ ) ج ِ سائل. ( ناظم الاطباء ).
سوال. [ س َوْ وا ] ( ع اِ ) ج ِ سال. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه سوال در فرهنگ معین

(سُ ) [ ع . سؤال ] (اِمص . ) ۱ - پرسش . ۲ - درخواست ، تقاضا. ج . سؤالات .

معنی کلمه سوال در فرهنگ فارسی

پرسش
( اسم ) ۱ - پرسش . ۲ - درخواست تقاضا جمع سوالات . توضیح : نوشتن این کلمه به صورت سئوال درست نیست . یا سوال و جواب . پرسش و پاسخ .
جمع سال
( سو آل ) درخواست خواهندگی پرسش

معنی کلمه سوال در ویکی واژه

domanda
پرسش.
درخواست، تقاضا.
سؤالات، اسئله.

جملاتی از کاربرد کلمه سوال

حدیثی سوال از من بی زبان کن سخن یاد ده، بلبل بی نوا را
وی در نیمه‌های سال ۶۰۷ در یزد زاده شد و در نزد عبیدالله خشیبی شعر و انشاء و خوش‌نویسی آموخت. پس از آن از یزد به شیراز رفت و به خدمت پادشاهان سلغری رسید. مدتی به امر وزارت اشتغال داشته، شعرای آن زمان او را به استادی مسلّم می‌داشته و نسبت میانه شعر از او سوال می‌نموده‌اند.
اما آنچه به هدیه قبول کردن سنت است چون از منت خالی باشد و اگر داند که بعضی از منت خالی باشد و بعضی نه، آنقدر بیش نستاند که در وی منت نبود. و یکی رسول (ص) را روغن آورد و گوسپندی. گوسپند بازداد و روغن قبول کرد. و یکی فتح موصلی را پنجاه درم آورد. گفت اندر خبر است که هرکه وی را بی سوال چیزی دهند و رد کند بر خدای رد کرده باشد. یک درم برگفت و باقی بازداد. و حسن بصری هم این حدیث روایت کرد. ولکن مردی یک روز یک کیسه سیم بسیار و جامه ای نیکو نزدیک وی برد، قبول نکرد و گفت، «هرکه مجلس کند و از مردمان چیزی خواهد، روز قیامت چون خدای را بیند وی را نزدیک وی هیچ نصیب نبود». و این از آن قبول نکرده باشد که نیت وی از مجلس ثواب بوده باشد و دانسته بود که این به سبب مجلس است، نخواست که اخلاص باطل شود.
زبان نکهت‌گل ازسوال خود خجل است لبت ز بسکه به نرمی جواب می‌ریزد
گر او نبودی نبود ز ما سواله اثر نداشت هرگز وجود شیئی از خشک و تر
هنگامی که در حین انجام آزمون احساس اضطراب می کنید، باید در فاصله بین هر سوال یا در مواقع نیاز، یک نفس عمیق از بینی یا دهان گرفته شود. رساندن اکسیژن به ریه ها باعث کاهش اضطراب و استرس می شود.
در خیل تو گشتیم، بسی از همه بابی کردیم سوال و نشنیدیم جوابی
معنی این شاهد قدسی نقاب کرد سوال از شب من آفتاب
آثار تاریخی روستای بُرناباد واقع در ولسوالی غوریان ولایت هرات
از خدا کامی اگر خواهی، به از آرام نیست در حقیقت یک سوال است و در او صد مطلب است
یک سوالست از سر انصاف می‌پرسم ز تو دهر را آباد خوشتر یاکه ویران داشتن
کوه کندن ز پی قوت به نوک مژه به که شدن پیش لئیمان زمان بهر سوال
سپرف روستایی در ولسوالی مرغاب از ولایت غور در کشور افغانستان است. باشنده های سپرف از قوم تاجک اند وبه زبان فارسی صحبت می کنند.
اکنون به لطف خویش ازیشان سوال کن تا خود درین قضیه چه تقریر می‌کنند
عبدالحی آخندزاده زاده ۱۳۶۳ از ولسوالی کجکی ولایت هلمند است. وی تحصیلات متوسطه خود را در سال ۱۳۸۲ در لیسه لشکرگاه به اتمام برد و در رشته علوم سیاسی مدرک لیسانس را کسب کند.