سوئ

معنی کلمه سوئ در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - بدی شر . ۲ - زشتی جمع : اسوائ . یا سوئ استعمال . بد و نابجا به کار بردن . یا سوئ تفاهم . بد درک کردن استنباط نادرست از گفته ای یا نوشته ای . یا سوئ حال . ۱ - پریشانی بد حالی . ۲ - فقر . یا سوئ حظ . بد بختی . یا سوئ خلق . بدخلقی تند خویی . یه سوئ سابقه . بدی پیشینه ( دزدی اختلاس و غیره ) . یا سوئ ظن . گمان بر درباره کسی . یا سوئ ظنی . ( صفت ) کسی که نسبت به دیگران بد گمان است . یا سوئ عمل ( اعمال ) بد کرداری شرارت یا سوئ مزاج . ۱ - ناخوشی دستگاه هاضمه . ۲ - بیماری ناخوشی . یا سوئ نیت . اندیشه بد درباره کسی . یا سوئ هضم . زیاد شدن ترشحات اسیدی معده به علت امتلا یا افراط در شرب مشروبات الکلی بدی گوارش تخمه .
غمگین کردن اندوهگین کردن

جملاتی از کاربرد کلمه سوئ

وی همچنین در تیم‌های ملی فوتبال زیر ۱۷ سال، زیر ۱۹ سال، زیر ۲۱ سال سوئد، تیم المپیک، و سوئد بازی کرده‌است.
جُعَل نیز آمد و آن رَوث و آن خون بگردانید هر سوئی دگرگون
دل خواست شدن سوئی جان نیز روان با او تا تو ز نظر رفتی هم این شد و هم آن شد
هر که آشفته چشم بر سوئی دل ما زین و آن همه یکسوست
بهر سوئی که پوئی ره نجوئی مگر پوئی تو سوی بیسوئی را
آن بی نیاز بنده نواز لطیفه ساز کز هر سوئی که در نگری کار و بار اوست
وی در تاریخ ۰۲۰۰۷−۱۱−۱۶ ۱۶ نوامبر ۲۰۰۷ نخستین بازی ملی خود را در مقابل تیم ملی فوتبال اتریش انجام داد و با حضور در ۴ بازی ملی، در تاریخ ۰۲۰۱۱−۱۱−۱۵ ۱۵ نوامبر ۲۰۱۱ واپسین بازی ملی‌اش را در برابر تیم ملی فوتبال سوئد برگزار کرد.
چو هر پاره از او سوئی برون شد چنین گشت و چنان و چند و چون شد
روی مکن هر سوئی و باز مگرد از سخن خویش مباش چو گوی
صید گیسوئی نگشتی زان سبب ایمن ز قیدی دانه ی خالی ندیدی لاجرم فارغ ز دامی
او نماینده سوئد در یوروویژن ۱۹۵۸ بود.
میاور بر زبان حرفی که نتوانی شنید آن را که در کهسار باشد هر سوئالی را جواب از پی
مغزهامان را پریشان کرده دلهامان مکدر سبزه روشن ز سوئی شیره افیون ز یکسو