سهی. [ س َ ] ( ص ) راست و درست را گویند عموماً و هر چیز راست رسته را خوانند خصوصاً. ( برهان ). راست عموماً و سروی که بغایت راست باشد خصوصاً. ( غیاث ) : بزد بر میان درخت سهی گذاره شد آن تیر شاهنشهی.فردوسی.رجوع به سرو سهی شود. || تازه و نوچه و نوجان. ( برهان ). سهی. [ س ُ ها ] ( اِخ ) نام ستاره ای : حکم او مالک قلوب و رقاب رای او افسر سهیل و سهی.ناصرخسرو.رجوع به سها شود.
معنی کلمه سهی در فرهنگ معین
(سَ ) (ص . ) ۱ - راست ، راست رسته . ۲ - تازه .
معنی کلمه سهی در فرهنگ عمید
= سها راست و بلند: چندان بود کرشمه و ناز سهی قدان / کآید به جلوه سرو صنوبرخرام ما (حافظ: ۳۸ ).
قامت سرو سهی در چمن جان بسیار دیدهام هیچ یکی چون قد زیبات نبود
فرود آمد از شاخ سرو سهی همیرفت با رامش و فرهی
هزار شهر بگردیدم و ندانستم مثال رنگ رخ او سهیل در یمنی
من بدانم کو فرستاد آن بمن از ضمیر چون سهیل اندر یمن
در این میان، آرتور میلسپو که خود در دوره اول مستشاریاش در ایران (۱۳۰۱ تا ۱۳۰۶ خورشیدی) طرح تأسیس بانک ملی را تدوین کرده و به دولت پیشنهاد داده بود، نامهای به قوام نوشت و نسبت به پیامدهای قرار دادن ریاست بانک ملی در دست مجلس هشدار داد و آن را به صلاح کشور ندانست. در جلسه بعد که ۲۱ بهمن برگزار شد، قوام با خشم و اعتراض به مجلس رفت و در جلسهای پرتنش سرانجام موفق شد رأی گیری مجلس را به هر دو طرح عقب بیندازد. اما سرانجام سه روز بعد (در ۲۴ بهمن) قوام استعفا داد و دولت علی سهیلی روی کار آمد. هم مجلس راضی شد هم از طرح نراقی در مورد بانکی ملی دست بکشد و هم لایحه اردلان را در مورد فروش سکههاتصویب کند.
به ایران رسد زین بدی آگهی که شد خشک پالیز سرو سهی
هر شب نگرانم به یمن تا تو برآیی زیرا که سهیلی و سهیل از یمن آید
«مهتاب» یکی از قطعات آلبوم ریرا از سهیل نفیسی است.
جز عارضت که از همه خوبان سر آمدست هرگز شکفت بر سر سرو سهی گلی
میرزا احمد سهیلی تبریزی (؟ - ۳۱ دسامبر ۱۹۱۰) شاعر و کنشگر مشروطهخواه ایرانی بود که در پی اشغال ۱۹۱۰–۱۱م تبریز بدست قوای روس دستگیر و اعدام شد.