سهمگین. [س َ ] ( ص مرکب ) خوفناک. ترسناک. ترس آور : یکی سهمگین کار دارم بزرگ کز آن خیره گردد دو چشم سترک.فردوسی.ز زابلستان رستم آید بجنگ زیانی بود سهمگین زین درنگ.فردوسی.تیر بر پیل آزماید تیغ بر شیر ژیان اینت مردانه سواری اینت مردی سهمگین.فرخی.همه جا یکی سهمگین چاه بود که ژرفیش صد شاه رش راه بود.اسدی.ره درازت پیش است و سهمگین که در او طعام و آب نشاید مگر ز علم و عمل.ناصرخسرو.نبودی در این سهمگین مرغزار مگر عمرو و عنتر شکار علی.ناصرخسرو.گر جویی از ولایت انصاف دوست جوی ورگیری از محبت و اخلاص یار گیر یاران ز مار گرزه بسی سهمگین ترند فرمان من بکن بدل یار مارگیر.؟ ( از مقامات حمیدی ).سهمگین آبی که مرغابی در او ایمن نبودی کمترین موج آسیاسنگ از کنارش درربودی.سعدی.ترا سهمگین مردپنداشتند به گرمابه در زشت بنگاشتند.سعدی.
گرچه رزمش با خطر بود و مصافش سهمگین پیش چشم تو نبود آن را به یک ذره خطر
چو دریائیست ژرف این سهمگین کوه نه ساحل دیده کس او را نه معبر
اگرچه کار باشد سهمگین سخت به آسانی برآید چون بود بخت
از آن سهمگین پیکر وروی او ازآن هیبت و دست و بازوی او
ای ناخدا! ناخدای من! سفرِ سهمگین ما به پایان رسیدهاست؛
جزیره بالی در سده اخیر نیز شاهد رویدادهای بسیاری بودهاست، اشغال گران ژاپنی از هیچ گونه ظلم و ستم در این جزیره کوتاهی ننمودند. آنان به تخریب بسیاری از بناها، معابد، مزارع و کشتار دسته جمعی بومیان پرداختند. در نهایت جنگ جهانی دوم و با انفجار بمب اتمی، ارتش ژاپن متحمل شکست سهمگینی از آمریکا گردید. همزمان با این رویداد آزادی خواهان و استقلال طلبان در اندونزی به رهبری سوکارنو و با یاری نیروهای آمریکایی موفق به شکست دادن و بیرون راندن اشغال گران ژاپنی و آزادی کشور شدند.
کردند حمله بر صف دزدان نابکار در تاختند جانب دیوان سهمگین
در ژانویه و فوریه ۱۹۴۴ پس از حملات سهمگین شبهنظامیان شوروی بر علیه واحدهای ارتش میهنی کشژانوسکی مذاکراتی را با آلمانیها آغاز نمود. پس از گفتگو با مقامات محلی سرویس امنیت آلمان نازی و آبور توافق شد که واحدهای ارتش میهنی و آلمانیها با یکدیگر همکاری نمایند.
شبی بود از قیامت سهمگین تر نجوم از نقطهٔ قطبی زمین تر
با آغاز مانور نظامی مشترک کره جنوبی و آمریکا در دریای زرد، تنش در شبه جزیره کره بالا گرفتهاست به طوری که کره شمالی اعلام کردهاست در صورتی که در جریان این مانور به مرزهای آبی این کشور تجاوز شود، آن را بی پاسخ نخواهد گذاشت. خبرگزاری رسمی کره شمالی اعلام کرد: «ما هرگونه تجاوز به حریم آبی خود را با مقابله نظامی سهمگینی پاسخ خواهیم داد.» این هشدار کمی پس از آغاز این مانور نظامی در ۱۲۵ کیلومتری مرز آبی دو کره داده شد. بیبیسی فارسی
سهمگین تابد ستاره، خشمگین گردد سپهر تیر روید از زمین، شمشیر بارد از هوا
تمدن باستانی چین که تا نزدیکی دوران معاصر، در اطراف رودخانهٔ زرد و در نزدیکی محلی که امروزه ژیان نامیده میشود، متمرکز بود، همچنین باور داشت که طوفانها و طغیانهای سهمگین در امتداد ساحل رودخانه توسط تعدادی اژدها (نماد خدایان) ایجاد میشدند. این اژدهایان در رودخانه میزیستند و با گناهان و اشتباهات مردم، عصبانی میشدند.
«نگارش پیشنویس اعلامیهٔ حقوق، برای همکارانم در گروه نگارش، به ویژه برای دکتر پ.س. چانگ، دکتر شارل مالک و جان هامفری که همگی اشخاص بسیار فرهیختهای هستند، ممکن است چندان دشوار و سهمگین جلوه نکند. اما این کار در نظر من وظیفهایست که برای آن به هیچ وجه آمادگی ندارم.
عاشق جان خویش را بادیه سهمگین بود من به هلاک راضیام لاجرم از خود ایمنم
در زمان آرامش طوفان، تلاشهایی برای راهاندازی مجدد دیگ بخار انجام شد، اما این تلاشها شکست خورد. صبح روز ۱۲ سپتامبر، دو کشتی از جمله بریگ مارین مشاهده شدند و تنها ۱۰۰ مسافرِ عمدتاً زن و کودک، با قایقهای نجات به آن کشتی منتقل شدند. کشتی سنترال آمریکا در منطقهای با بادهای شدید و امواج سهمگین گرفتار ماند و در ساعت ۸:۰۰ آن شب غرق شد. در نتیجهٔ غرق شدن کشتی، ۴۲۵ نفر جان باختند اما یک شناور نروژی بهنام الن، ۵۰ نفر را از آب نجات داد. سه نفر دیگر نیز حدود یک هفته بعد، سوار بر یک قایق نجات پیدا شده و از مرگ نجات یافتند.
بیدار جز به مرگ نخواهی همی شدن صبر آر تا درآئی از این خواب سهمگین
با شروع دولت دوم او، دوره وحشت ۱۸۹۳ کشور را فراگرفت و باعث بروز یک رکود ملی شد که کلیولند از جلوگیری آن ناتوان ماند. این فاجعه حزب دمکرات را نابود کرد و راه را برای پیروزی سهمگین حزب جمهوریخواه در انتخابات ۱۸۹۴ و در دست گرفتن حزب دمکرات از سوی نقره خواهان و زراعت کاران شد. نتیجه یک تغییر راستای سیاسی بود که به نظام حزبی سوم پایان داد و نظام حزبی چهارم و عصر ترقیخواهی را شروع کرد.
معنای غیررسمی یا استعارهای واژهٔ آپوپلکسی، سهمگین، خروشان یا سکتهای است، بهویژه هنگامی که به صورت «آپوپلکتیک» بیان میشود.
پدر هر دو را سهمگین مرد یافت طلبکار جولان و ناورد یافت