سنگسر

سنگسر

معنی کلمه سنگسر در لغت نامه دهخدا

سنگسر. [ س َ س َ ] ( اِخ ) نام یکی از بخش های شهرستان سمنان است. این بخش در قسمت شمال سمنان و منطقه کوهستانی دره های جنوب سلسله جبال البرز واقع است. هوای آن سردسیر است آب آن از چشمه سارهای کوهستانی تأمین میشود. محصول عمده آن میوه و لبنیات است. این بخش از 6 آبادی سنگسر، شهمیرزاد، ده صوفیان ، درجزین ، طالب آباد، زیارت مشهور به امام زاده قاسم و 63 مزرعه و چشمه سار دیگر تشکیل میشود. جمعیت آن در حدود 24هزار تن است. راه شوسه از سمنان به سنگسر و شهمیرزاد وجود دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).
سنگسر. [ س َ س َ ] ( اِخ ) قصبه مرکزی بخش سنگسر از شهرستان سمنان. طول 53 درجه و 19 دقیقه و عرض 35 درجه و 43 دقیقه. آب قصبه از قنوات علی آباد، محمدوردی ، امام زاده قاسم و چشمه های فلکه زابند، واله صفحه تأمین میگردد. بیشتر آب آشامیدنی سکنه از چشمه فلکه تأمین میگردد، ولی بطور کلی کم آب است. جمعیت سنگسر در حدود 14هزار تن است. زبان مادری آنان زبان مخصوص به خودشان فارسی شکسته مخلوط بزبانهای تاتی ، راجی و غیره است. ادارات دولتی از قبیل بخشداری ، شهرداری ، شهربانی ، نگهبانی ، ژاندارمری ، دارایی ، فرهنگ ، بهداری ، پست و تلگراف و تلفن و شعبه بانک ملی در طرفین خیابان قصبه واقعند. قصبه بوسیله ٔتلگراف با سمنان و شهمیرزاد مربوط است. در این قصبه 5 دبستان و هفت مسجد وجود دارد. معاش ساکنین قصبه از گله داری ، چوبداری و کسب تأمین میگردد. دامپروری یکی از مشاغل عمده سنگسری است و زمستان گله های گوسفند آنان بوسیله چوپانها در حاشیه شمال دشت کویر مرکزی و نقاط علف خیز دهستانهای طرود، بیارجمند خارطوران ، شاهرود، و بکوک ، درونه ، کاشمر نگهداری شده و اواخرفروردین بطرف ییلاق حرکت در حین عبور از سنگسر صاحبان گله ها با عائله خود بمراتع و چشمه سارهای سبز و خرم و دامنه های پرعلف سلسله جبال البرز از حدود شمال خاوری سنگسر تا شمال فیروزکوه و لواسانات پیش رفته ، پس از تعلیف و برداشت محصول دامی اوایل مهرماه بطرف قشلاق مراجعت صاحبان گله در سنگسر توقف ، گله ها با چوپان به نواحی مذکور قشلاقی میروند. این عمل که از سالهای کهن معمول بوده است تکرار میشود. مزارع مشروحه زیر در دامنه های سلسله البرز بشعاع 20 الی 40 کیلومتری سنگسر واقع و جزء قصبه سنگسر محسوب می شوند، اغلب متعلق به سنگسری ها بوده ، فقط تابستانها برای برداشت محصول و تعلیف دامها چند روزی دارای سکنه میباشند: امام زاده زینعلی ، اذابرک ، انجیلابن ، اورپلنگ ، آرتد، آب گرم ، اژگوی ، بشم بن ، تندور، تنگه ، جوچال ، جوکاره ، چه سر،جماران حسن آباد، خینک ، خوریه بالا، خوریه پائین ، دربند، درازگاره ، رضاآباد، روانه ، سوو، سیاه خانی ، سفیددشت ، سیاه دره ، علی آباد، گل رودبار، شوراب ، عوض محمد، شاه محمد، حسن آباد، ملاعباس ، کینه کوه ، گرجلو، کلاته سیداسماعیل ، گاوران ، کزمورد، کرداربن ، گاوک ، گوره گنبد، گرجلو، لیتو، مرگ سر، میان آب ، ول هومنه. آب چشمه لیتو در مزرعه دربند و آب مزرعه مشهور به آب گرم برای امراض جلدی مفید است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).

معنی کلمه سنگسر در فرهنگ فارسی

۱- بخشی است از شهرستان سمنان واقع در شمال سمنان واقع در شمال سمنانکوهستانی سردسیر سالم آب از چشمه سارهای کوهستا نی . محصول آن میوه است و تهیه لبنیات رواج دارد. این بخش از ۶ آبادی و ۶۳ مزرعه و چشمه سار تشکیل میشود و جمعیت آن حدود ۲۴٠٠٠ تن است . ۲- قصبه مرکزی آن سنگسر در ۱۸ کیلومتری شمال سمنان در منطقه کوهستانی واقع و هوای آن معتدل و خشک و سالم است . جمعیت آن حدود ۱٠۶۹۷ تن است .
قصبه مرکزی بخش سنگسر از شهرستان سمنان .

معنی کلمه سنگسر در دانشنامه عمومی

سنگسر (سرده). سنگسر ( سرده ) ( نام علمی: Pomadasys ) نام یک سرده از تیره سنگسرماهیان است.

معنی کلمه سنگسر در ویکی واژه

از مناطق تاریخی استان سمنان که به «مهدی‌شهر» تغییر نام یافته‌است. ایل سنگسری از گذشته با نام دامداری عجین و نژاد گوسفند سنگسری مانند نژاد گوسفند مهربان از قدیم معروف است.

جملاتی از کاربرد کلمه سنگسر

بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵، جمعیت این روستا ۹۱۴ نفر (۲۲۰ خانوار) بوده‌است. بخش قابل توجهی از جمعیت افتر در سال‌های اخیر به شهرهای سمنان، تهران، ساری، آمل، بابل، نور و سرخه مهاجرت کرده‌اند. همچنین زبان بومیان این روستا نیز گویش افتری می‌باشد گویش افتری گویشی از خانواده زبان‌های کومشی می‌باشد که توسط مردم روستای اَفتَر (هَفدَر)، از توابع شهرستان سرخه، استان سمنان صحبت می‌شود که همچون گویش سنگسری تحت تأثیر زبان مازندرانی (طبری) قرار دارد. گویش افتری برای تمامی گویشوران زبان‌های کومشی همچون سمنانی، سرخه ای و غیره قابل فهم می‌باشد.
امامزاده ابراهیم زیارت سر مربوط به دوره صفوی است و در روستای فولاد محله از توابع شهرستان مهدیشهر (سنگسر) واقع شده است. این اثر در تاریخ ۱۰ دی ۱۳۸۱ با شمارهٔ ثبت ۶۹۵۷ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
کتاب دیگر اعظمی سنگسری «راهگشا»، نام دارد که واژه‌نامه‌ای ویژه برای خط میخی می‌باشد. این کتاب به صورت دست‌نویس تکثیر شده و به کتابخانه‌های مهم ایران‌شناسی در جهان ارسال شده‌است. ایشان با خط و زبان پهلوی ساسانی و اشکانی آشنایی کامل داشت و خط کوفی و میخی را به سهولت می‌خواند.
آونگ خاطره‌های ما کتابی است در ۲۰۸ صفحه شامل سه نمایشنامه به نام‌های آونگ خاطره‌های ما، دلی بای و آهو، و ورگ. این کتاب را عباس معروفی، نویسنده اهل سنگسر (مهدیشهر) به رشته تحریر درآورده‌است. ماجرای نمایشنامه ورگ در ایل سنگسر، می‌گذرد. ایلی که معروفی نیز از میان آن برخاسته‌است.
عباس معروفی در پیشگفتار نمایشنامه ورگ، به موضوع نمایش و محیط زندگی عشایر ایل سنگسر اشاره می کند. او می نویسد:
در آغاز سال ۱۳۴۰ هجری شمسی در زمان نخست‌وزیری دکتر علی امینی و وزارت کشور سپهبد عزیزی، به پیروی از سنت تاریخی، طبق تصویب‌نامه هیئت وزیران، ایالت کومش (سمنان، دامغان، شاهرود، بسطام و سرخه) و جنوب طبرستان یعنی سنگسر (مهدیشهر)، و شهمیرزاد و نقاط تابعه آنها) از نظر تقسیمات کشوری به نام فرمانداری کل سمنان نامگذاری شد. مرکز حکومت آن نیز در شهر سمنان تعیین و مستقر گردید.
نادعلیان از سال ۱۳۷۵ تاکنون، بیشتر اوقات خود را در فصل‌های بهار و تابستان در ییلاقات عشایر ایل سنگسر در اطراف کوه دماوند به‌ویژه روستای پلور سپری می‌کند. او تدریجاً به کنده‌نگاری بر روی سنگ روی آورد و از ۱۳۷۶ سفرهای متعدد خود را به کشورهای گوناگون جهان آغاز کرد.
استان سمنان در دوران باستان بخشی از چهاردهمین ایالت تاریخی ورن (ورنه) از تقسیمات شانزده‌گانه اوستایی بود. حتی تهمورث دیوبند را بنیانگذار شهر سمنان می‌دانند برخی از دانشمندان، این ایالت را گیلان فعلی می‌دانند ولی قدر مسلم این که ورن یا ورنه متشکل از صفحات جنوبی البرز و خوار شمال سمنان، دامغان، سنگسر (مهدیشهر)، خوار، دماوند، فیروزکوه، شهمیرزاد، سرخه، ده‌نمک و آهوان، قوشه، ویمه و نقاط کوهستانی مازندران بوده‌است.
نادعلیان در ۲ تیر سال ۱۳۴۲ در سنگسر متولد شد و فعالیت‌های هنری خود را از سال ۱۳۵۶ از سن ۱۴ سالگی با کشیدن طرح‌های طنزآمیز در مدرسه آغاز کرد. او در ابتدای کارهای هنری‌اش بیشتر در زمینه‌های بسیار متنوعی از جمله طراحی، نقاشی، کاریکاتور و عکاسی فعالیت داشته‌است.
نام این استندار در تاریخ به روشنی نیامده‌است. اولیاالله آملی و ظهیرالدین مرعشی با استناد بر جمله‌ای از ابن اسفندیار او را «ابوالفضل» نامیده‌اند که اشتباهست و در واقع این نام، لقب الثائر بوده. سکه‌ای از وی باقی مانده که نام استندار بر روی آن مخدوش است و اشترن آن را به شکل «ال‍ڡٮ‍اد» تشخیص داده و اعظمی سنگسری آن را «قباد» تشخیص می‌دهد.