سنگ پشت. [ س َ پ ُ ] ( اِ مرکب ) جانوری است از دسته خزندگان که آنرا کشف و باخه نیز گویند و به هندی کچهوا نامند. ( غیاث ). کشف. ( فرهنگ رشیدی ). جانوری است معروف که او را لاک پشت و کاسه پشت نیز گویند. ( برهان ). خشک پشت. سلحفاة. ابوالمتجمل. باخه. ظُهرة. حَنفاء. حمسة. انقدان. ( یادداشت مؤلف ) : چو گل کی دهد بار خار درشت گهر چون صدف کی دهد سنگ پشت.اسدی.در آبگیری دو بط و سنگ پشتی ساکن بودند. ( کلیله و دمنه ). || نوعی از ماهی درم دار. ( برهان ).
معنی کلمه سنگ پشت در فرهنگ فارسی
لاک پشت جانوری است از دسته خزندگان که آنرا کشف و باخه نیز گویند و بهندی کچهوا نامند . لاک پشت سنگ پشت که لاک پشت است
معنی کلمه سنگ پشت در ویکی واژه
لاک پشت.
جملاتی از کاربرد کلمه سنگ پشت
کوه چون سنگ پشت، سردزدد هرگه افروخت تیغ برق آثار
رهی بر این چنین کوه درشتی به هم پیچیده مار و سنگ پشتی
آواز گیره دار شتر چون بلند شد در حال سنگ پشت بیامد تپان تپان
یکی دست و پا غنچه کرده چو مشت به زیر سپر خفته چون سنگ پشت
هان و هان غافل مشو زین سنگ پشت کو هزاران چون تورا این سنگ کشت
ماه چون سنگ پشت سر به کتف درکشد روز کارزار ملک
کمربندشان ریسمان درشت کله خودها کاسه سنگ پشت
بدید گرز گران سنگ ماه بر کتفش چو سنگ پشت سر اندر کتف کشد هر ماه
سنگ پشت با خود گفت هیچ به از آن نیست که این بد سرشت را از این خوی زشت برهانم و نیکو سرشتان را از آسیب وی ایمن گردانم به آب فرو رفت، وی را موج بربود و به جایی برد که هرگز نبود.
چو پشت ماهی و چون پشت سنگ پشت شود ز روی جوشن و برگستوان همه میدان
برای پرستشگاه، محرابها و همچنین جدولهایی میساختند که خون قربانیان و شراب مقدس در آنها ریخته شود، در محراب همه گونه ظرف، و همه نوع تندیس جانوران مانند گوسفند و بز و سنگ پشت از چوب و مفرغ یا سنگ، که بعضی از آنها را میآویختند دیده میشد، همچنین سلاحهای گوناگونی مانند شمشیر، تبر و تیر در آنجا میگذاشتند.