سنام

معنی کلمه سنام در لغت نامه دهخدا

سنام. [ س َ] ( ع اِ ) کوهان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). کوهان ( شتر ) ج ، اَسْمِنَه. ( مهذب الاسماء ) ( غیاث ) :
زمام او طریق او و راهبر
سنام او و دست او عصای او.منوچهری ( دیوان ص 83 ).گاویست در آسمان سنامش پروین
یک گاو دگر نهفته در زیر زمین
چشم خِرَدت گشای ای اهل یقین
زیر و زبر دو گاو مشتی خر بین.خیام.|| رکن. || معظم هر چیزی. || میانه زمین.( منتهی الارب ) ( آنندراج ). وسط زمین. || شریف قوم. || بلندی و رفعت و شوکت مرد. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه سنام در فرهنگ معین

(سَ ) [ ع . ] ۱ - (اِ. ) کوهان شتر. ۲ - (ص . ) بزرگ قوم . ۳ - رکن عظیم از هر چیزی .

معنی کلمه سنام در فرهنگ عمید

۱. کوهان شتر.
۲. رکن معظم هر چیز.
۳. شریف قوم، بزرگ قوم.

معنی کلمه سنام در فرهنگ فارسی

کوهان شتر، رکن معظم هرچیز، شریف قوم، بزرگ قوم
کوهان . یا رکن . یا معظم هر چیزی

معنی کلمه سنام در ویکی واژه

کوهان ش
بزرگ قوم.
رکن عظیم از هر چیزی.

جملاتی از کاربرد کلمه سنام

«در اساسنامه به‌روز شده این مؤسسه ادعا گردیده که این سازمان نهادی فرهنگی است تا سیاسی، مردمی است تا دولتی و غیرانتفاعی است. به هرحال مفهوم اهداف افراز را می‌توان بعنوان اهداف سیاسی درک نمود.»
سلسله‌ام کن به پای اشتر بند من طمع کی کنم سنام تو را
و نیز شنیدم که پیری بوده است درسرخسنام اولقمان.
عبارت است از یک سال شمسی که از اول فروردین هر سال شروع و به آخر اسفندهمان سال ختم می‌شود. در مورد اشخاص حقوقی مشمول مالیات که سال مالی آن‌ها به موجب اساسنامه با سال مالیاتی تطبیق نمی‌کند، درآمد سال مالی آن‌ها به جای سال مالیاتی مبنای محاسبه مالیات قرار می‌گیرد.
سموسنام العلی والمکرمات ولا من ناقه لهم فیما ولا جبل
گر به سنام سر گردون روی بر تو قضا راست سنامی دگر
نیست پیدا آن مراحل را سنام نه نشانست آن منازل را نه نام
لیک با این بلندی همّت که ز اشتر سنام میخواهم
جنبه منفی ازدواج مدنی بچه‌های مشترک هستند. البته بچه‌ها در این نوع زندگی می‌توانند باعث تقویت خانواده باشند، مهم نیست خانواده رسمی یا غیررسمی باشد. در عین حال کودکان حاصل از ازدواج سفید در جوامعی چون ایران بیشترین لطمه را خواهند خورد؛ زیرا این ازدواج در جایی ثبت نمی‌شود و سرنوشت آنان پس از تولد مشخص نیست و از حقوق اجتماعی مانند تحصیل و داشتن شناسنامه محروم شده و از والدین طبیعی خود ارثی نخواهند برد.
زمام او طریق او و راهبر سنام او دو دست او عصای او
در مهادند با ظهور جیاد در خیامند با سنام جمال؟
سنام کوه کند سیر ناف گاو زمین تو گر بذات کنی جلوه کوه را بسنام
سه چیز را بگرفتند از سه چیز همه ز دولت اصل و ز حق صحبت وز فخر سنام