سمیع

معنی کلمه سمیع در لغت نامه دهخدا

سمیع. [ س َ ] ( ع ص ) شنواننده. شنونده. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). شنوا. ( دهار ) ( مهذب الاسماء ): اذن سمیع؛ گوش شنوا. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) :
دوم گوشت شنودن که به روی چشم خود دیدن
سمیع و نیک و بد کیشی اگر حیلت اگردستان.ناصرخسرو ( دیوان چ تهران ص 361 ). || صفتی از صفات باریتعالی و معنی آن داننده هر چیز. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) :
ور همچو ماخدای نه جسم است و نه گران
پس همچو ما چرا که سمیع است و هم بصیر.ناصرخسرو.|| شیر که از دور حس مردم و جز آن شنود. ( آنن__دراج ) ( منتهی الارب ).

معنی کلمه سمیع در فرهنگ معین

(سَ ) [ ع . ] (ص . ) شنوا. ج . سمعاء. (از اسماء خداوند ).

معنی کلمه سمیع در فرهنگ عمید

۱. [جمع: سُمَعاء] [قدیمی] سامع، شنونده، شنوا.
۲. (اسم، صفت ) از صفات باری تعالی.

معنی کلمه سمیع در فرهنگ فارسی

سامع، شنونده، شنوا، سمعائ جمع، ازصفت باری تعالی
( صفت ) ۱ - شنوا جمع سمعائ . ۲ - نامی از نامهای خدای تعالی .

معنی کلمه سمیع در فرهنگ اسم ها

اسم: سمیع (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: samie) (فارسی: سَميع) (انگلیسی: samie)
معنی: شنونده، شنوا، نامی از نام های خدای تعالی، ( عربی )، از نام های خداوند

معنی کلمه سمیع در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سمیع از صفات ثبوتی حق تعالی است که افزون بر پنجاه بار در قرآن به صورت صفت مشبّهه و گاه همراهِ «بصیر» (بصیر) مذکور آمده است.به عنوان نمونه، در قرآن آمده است که خداوند سخن بندگان را می شنود. و نجوای آنان را می شنود و او با ما است و می بیند و می شنود . همه حکما و متکلّمان معتقدند که خداوند بالذّات شنوا است.موضوع «سمیع» در دانش های کلام، تفسیر، فلسفه و عرفان مطرح است.شنوایی خداوند با واسطه اندام شنوایی صورت نمی پذیرد؛ بلکه- همانند بینایی خداوند- به صفت علم او بازمی گردد. بنابراین، سمیع بودن خداوند به معنای این است که او به آنچه شنیدنی است، دانا است و آنها را درمی یابد و درک می کند .
۱. ↑ سوره مجادله، آیه۱.
پژوهشکده تحقیقات اسلامی،فرهنگ شیعه،ص۲۸۷،انتشارات زمزم هدایت
...
[ویکی الکتاب] معنی سَمِیعٌ: همیشه شنوا
معنی عسق: از حروف مقطعه و رموز قرآن (در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده که حمعسق معنایش حلیم ، مثیب ( ثواب دهنده )،عالم ، سمیع ، قادر ، قوی ، است )
ریشه کلمه:
سمع (۱۸۵ بار)
شنوا.از اسماء حسنی است. و چهل و هفت بار در قرآن مجید آمده و همه درباره خداوند است جز در آیه . و در اغلب آنها با کلمه علیم و در بعضی با کلمه قریب همراه است. و آن از صیغ مبالغه است مثل رحیم و عظیم. سمیع از صفات ذات است و خداوند در ذات خود سمیع است خواه مسموعی باشد یا نه، در اصول کافی باب صفات الذات از امام صادق علیه السلام «لَمْ یَزَلِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ رَبَّنا وَالْعِلْمُ ذاتُهُ وَ لا مَعْلُومَ. وَ السَّمْعُ ذاتُهُ وَ لا مَسْمُوعَ وَ الْبَصَرُ ذاتُهُ وَ لا مُبْصَرَ. وَالْقُدْرَةُ وَ لا مُقْدُورَ. فَلَمّا اَحْدَثَ الْاَشْیاءَ وَکانَ «وَجَدَ» الْمَعْلُومُ وَقَعَ الْعِلْمُ مِنْهُ عَلَی الْمَعْلُومِ وَ السَّمْعُ عَلی الْمَسْمُوعِ وَالْبَصَرُ عَلی الْمُبْصَرِ وَ الْقُدْرَةُ عَلَی الْمَقْدُورِ...» در نهج البلاغه خطبه 150 فرموده «السَّمیعُ لا بِاَداةٍ وَالْبَصیرُ لا بِتَفْریقِ آلَةٍ». روایات دیگری نیز در این زمینه هست. صدوق رحمة اللّه در توحید هست. صدوق رحمة اللّه در توحید فرموده: سمیع یعنی اگر مسموعی پیدا شود خدا نسبت به آن سمیع است و ذات خدا سمیع است معنی دیگر آنکه خدا سمیع الدعاء یعنی اجابت کننده دعاست. ابن اثیر درز نهایه گوید6 سمیع آن است که از درک او هیچ مسموعی ولو مخفی هم باشد، فوت نشود خدا بدون گوش، شنواست و آن از صیغ مبالغه است. راغب گوید: مراد از سمیع دانا بودن خداست به مسموعات. به عقیده او . یعنی دانست خدا کلام زنی را که با تو درباره شوهرش مجادلع می‏کرد. ، .
[ویکی اهل البیت] سمیع (اسم الله). این صفحه مدخلی از فرهنگ قرآن است
سمیع، به معنای سامع و مبالغه در آن است؛ به این معنا که خداوند شنونده و درک کننده اصوات آفریده ها و اسرار و نجوا است و در پیشگاه او سخن آشکار، خفی و نطق و سکوت مساوی است. و 47 بار در قرآن به تنهایی و یا با دیگر اوصاف الهی آمده است. گرچه اکثر موارد استعمال آن با صفت علیم می باشد.
«...اِنَّکَ اَنتَ السَّمیعُ العَلیم». (سوره بقره(2)/127)
فرهنگ قرآن، جلد 16، صفحه 314.

معنی کلمه سمیع در ویکی واژه

سمعاء. (از اسماء خداوند)
شنوا.

جملاتی از کاربرد کلمه سمیع

برومند در ۱۳۲۷ به عضویت انجمن فرهنگستان به ریاست حسین سمیعی (ادیب السطنه) انتخاب شد.
گو: هر چه تواند بد ما گوید بد گوی آن جا که نیوشنده بصیرست و سمیع است
نیست شاه شهر ما بیهوده گیر هست تمییزش سمیعست و بصیر
ابراهیم سمیع یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان منجوان غربی بخش خداآفرین شهرستان کلیبر واقع شده‌است.این روستا ۴۳۴ نفر جمعیت دارد.
پس از شهریور ۱۳۲۰ نبیل سمیعی در دوره چهاردهم که انتخابات زیاد فرمایشی نبود، نتوانست به نمایندگی انتخاب شود. در شرکت تلفن عضو هیئت مدیره شد و سپس مدیرعامل شد. پس از درگذشت عمو و پدر همسرش ادیب‌السلطنه سمیعی که در دوره نخست مجلس سنا، کرسی گیلان را در این مجلس عهده‌دار بود، این کرسی به او رسید و از دوره دوم مجلس سنا در سال ۱۳۳۲ تا هنگام مرگ در دوره پنجم این مجلس، سناتور بود.
در سال ۱۳۳۶ در دانشکده شرعیات دانشگاه کابل همراه دیگر استادان آن دانشگاه نظیر استاد غلام محمد نیازی، سید محمد موسی توانا، وفی‌الله سمیعی (آخرین وزیر عدلیهٔ حکومت ظاهرشاه)، استاد محمد فاضل، عبدالعزیز فروغ، سید احمد ترجمان و هدایت نهضت جوانان مسلمان را تأسیس کردند که با استعفای غلام محمد نیازی از رهبری آن در سال ۱۳۵۱، ربانی رهبری آن را با نام جمعیت اسلامی افغانستان به دوش گرفت.
حکم او بر همهٔ خلق جهان حکم من است حکم من حکم خداوند سمیع است و بصیر
لقد جاءت المجادلة الی رسول اللَّه (ص). تکلّمه فی جانب البیت ما اسمع ما تقول، فأنزل اللَّه عزّ و جلّ: قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِی تُجادِلُکَ فِی زَوْجِها الآیة. و عن ابی موسی انّ النّبیّ (ص) لمّا دنا من المدینة کبّر اصحابه، فقال: یا ایها الناس انکم لا تدعون اصم و لا غائبا، ان الذی تدعونه بینکم و هو بین اعناق رکابکم، و فی روایة اربعوا علی انفسکم فانکم لا تدعون اصم و لا غائبا و انما تدعون سمیعا قریبا.
احمد سمیعی فرزند میرزا علی خان در مهر ماه ۱۳۰۹ در بروجرد متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در بروجرد و دوره متوسطه را در تهران در دارالفنون به پایان برد و سپس از دانشکده ادبیات فارغ‌التحصیل شد.[نیازمند منبع]
ترا اینجاست اسمیعیل تحقیق بخواهد گشت کشته زو توفیق
از دیگر آثار مورخ الدوله، مجموعه مقالات سیاسی اوست، که با عنوان خاطرات سیاسی مورخ الدوله سپهر، به سعی احمد سمیعی به چاپ رسیده‌است.
قدیر عالم حیّ مرید سمیع مبصر لبس الجلالا‌
سخن ما همه بود با دوست که سمیع و بصیر و دانا اوست
آنجا که ادب نغمه طراز است سمیعم و آنجا که هنر جلوه فروش است بصیرم
شهر اراک را تا پیش از سال ۱۳۱۷ خورشیدی، عَراق و پیش از آن سلطان‌آباد می‌گفتند. بانی شهر یوسف‌خان گرجی (معروف به سپهدار عراق) بود. بر پایه روایت‌ها، پیش از ساخت شهر، در محل آن هشت یا ده قلعه به نام‌های خان باباخان، حصار، ده‌کهنه، مرادآباد، آقا سمیع، سلیم، نو و قادر وجود داشت و مردمان قلعه‌ها همیشه در حال درگیری با یکدیگر بودند، یوسف‌خان از درگیری‌های قلعه‌ها شرح حالی به فتحعلی‌شاه قاجار نوشت. وی دستور ویران کردن قلعه‌ها و ساخت شهری جدید را از شاه دریافت کرد.
ای سمیعی، به خالق دو سرا دم گرم تو زنده کرد مرا
از دیگر باشگاه‌های مهمی که سمیع‌زاده در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه فوتبال بولتون واندررز اشاره کرد.
قدیر عالم حی مرید سمیع مبصر لبس الجلالا