سمبول

معنی کلمه سمبول در فرهنگ معین

(سَ بُ ) [ فر. ] (اِ. ) مظهر، نماد، نشانه ای که نمایانگر معنایی پنهان باشد، رمز (فره ).

معنی کلمه سمبول در فرهنگ فارسی

نشانه، علامت، اشاره، رمز، نمونه، نماینده، نماد
( اسم ) ۱ - شئ یا موجودی که معرف موجودی مجرد و اسم معنی است نشانه علامت . ۲ - مظهر . ۳ - هر نشانه قراردادی اختصاری .

معنی کلمه سمبول در ویکی واژه

مظهر، نماد، نشانه‌ای که نمایانگر معنایی پنهان باشد، رمز (فره)
simbolo

جملاتی از کاربرد کلمه سمبول

در کودکی به همراه خانواده به حومهٔ پاریس نقل مکان کردند و آندره در آن‌جا به مدرسه رفت، با الهام از سمبولیست‌ها آغاز به سرودن شعر کرد. وی پس از اتمام دوره متوسطه تحصیل در رشتهٔ پزشکی را آغاز کرد.
سمبولیست‌ها و پابلو پیکاسو در طول دوران آبی اش، از رنگ مایه‌های سرد ال گرکو و آناتومی فیگورهای زاهدانه او متأثر شد.
موریس مترلینک شاعر و نویسنده‌ای سمبولیست پر احساس و درام‌نویس برجسته‌ای بود که در تئاتر غرب نفوذ و تأثیر فراوان به جا گذاشت از معروفترین نمایشنامه‌هایش پرنده آبی است که در سال ۱۹۱۱ برنده جایزه ادبی نوبل شد او همچنین نویسنده مقالات فلسفی دلپذیر بود.
اوگوستو دوس آنجوس (۱۹۱۴-۱۸۸۴) نیز مقام شایسته‌ای در ادبیات برزیل دارد اما وی بیشتر رئالیست بود تا سمبولیست.
«اتاق‌های در بسته» نخستین مجموعهٔ شعر اسماعیل نوری‌علاء اتفاقاً ربط چندانی به شعر موج نو نداشت؛ اگرچه انگیزهٔ پیدایش شعر متفاوتِ موج نو که مخالفت با سانتیمانتالیسم و سمبولیسم و روی آوردن به اشیا و روابط غیرمعمول روزمره بود، پشت سر اشعار او نیز دیده می‌شد.
شاخ‌های اسکندر … سمبولیسمی متنوع داشته‌است. آن‌ها او را به عنوان یک خدا، پسری از یک خدا، یک پیامبر و مبلغ باری تعالی، به عنوان چیزی که به نقش یک مسیح نزدیک می‌شود، و همچنین به عنوان پهلوان خدا، نشان می‌دهند. آن‌ها او را به عنوان یک فاتح دنیا، که دو شاخ یا دو انتهای دنیا، سرزمین‌های طلوع و غروب خورشید را، تحت استیلا درآورد، نشان می‌دهند …