سلاسل

معنی کلمه سلاسل در لغت نامه دهخدا

سلاسل. [ س َ س ِ ] ( ع اِ ) زنجیرهای آهن و غیره و این جمع سلسله است. ( غیاث ) ( آنندراج ).ج ِ سِلسِلَه یعنی زنجیر. ( منتهی الارب ) :
به هندوستان آنچه توپار کردی
بر اهل سلاسل نکرده ست حیدر.فرخی.نجیب خویش را دیدم به یک سو
چو دیوی دست و پا اندر سلاسل.منوچهری.فلک را سلاسل زهم برگسست
زمین را مفاصل بهم درشکست.نظامی.ای که مهار میکشی صبر کن و سبک برو
کز طرفی تو میکشی وز طرفی سلاسلم.سعدی.دیوانگان خود را می بست در سلاسل
هرجا که عاقلی بود اینجا دم از جنون زد.سعدی ( کلیات چ مصفا ص 421 ).|| ریگ بر یکدیگر چفسیده ممتدو سخت شده. ریگ برهم گرفته. ( مهذب الاسماء ). || سطور نامه و کتاب. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
سلاسل. [ س ُ س ِ ] ( ع ص ) آب که آسان بگلو فرو شود. ( مهذب الاسماء ). ماء سلاسل ؛ آب شیرین و خوش و سرد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
سلاسل. [ س َ س ِ ] ( اِخ ) ( قلعه ٔ... ) نام قلعه ای است بر شوشتر که سلطان زین العابدین که فریب وعده امداد شاه منصور حکمران آن نواحی را خورده بود دستگیر گردید و بدستور شاه منصور در قلعه سلاسل محبوس گردید. ( از تاریخ مغول و اقبال ص 438 و 439 ).
سلاسل. [ س َ س ِ ] ( اِخ ) ( غزوه ذات... ) از جنگهای حضرت رسول ( ص ) که بسرکردگی عمروعاص رویداد. رجوع بهمین کلمه در لغت نامه شود.

معنی کلمه سلاسل در فرهنگ معین

(سَ س ) [ ع . ] (اِ. ) جِ سلسله ، زنجیرها.

معنی کلمه سلاسل در فرهنگ عمید

= سلسله

معنی کلمه سلاسل در فرهنگ فارسی

زنجیرها، جمع سلسله
( اسم ) جمع سلسله زنجیرها .
غزوه ذات از جنگهای حضرت رسول ص که بسرکردگی عمر و عاص رویداد .

معنی کلمه سلاسل در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی سَّلَاسِلُ: زنجیرها( جمع سلسله و آن عبارت است از حلقههایی که از جهت طول پشت سر هم قرار میگیرد)
ریشه کلمه:
سلسل (۳ بار)
«سَلاسِل» جمع «سلسلة» به معنای زنجیر است.

معنی کلمه سلاسل در ویکی واژه

جِ سلسله ؛ زنجیرها.

جملاتی از کاربرد کلمه سلاسل

هر تار آن شکن که گره در گره بود فرزانه را سلاسل و دیوانه را رسن
به مغز بیش رسد فیض گل چو دسته شود ورگر نه زور جنون عاجز سلاسل نیست
رو قطع تعلق کن امروز که فردا آسوده ز اغلالی وایمن ز سلاسل
صائب از قحط هم آوازست در دشت جنون گوش اگر گاهی به فریاد سلاسل می دهیم
سلاسل را چو زلف یار گفتند بود در گردن ما گر چنین است
مهر رخسار تو داغ عشق بر دل می‌کشد سنبل زلف تو، مه را در سلاسل می‌کشد
قلعه سلاسل تا اواخر دوره قاجار مرکز حکومتی شوشتر و استانداری خوزستان بوده و مرکز مدیریت آب منطقه دشت میان‌آب شوشتر از طریق کنترل نهر باستانی داریون به حساب می‌آمد، اما در حال حاضر تخریب آن به حدی است که در حال نابودی است.
چون گره در موفتد واکردن او مشکل است دل رها از قید آن مشکین سلاسل کی شود؟
و قال (ص): «عجب ربّنا من اقوام یقادون الی الجنّة بالسلاسل».
چو در بند زلف توام هست یکسان رها گر کنی ور ببندی سلاسل
ز گفتگوی پریشان ما جهان پر شد بس است هر دل دیوانه را سلاسل ما