سقم. [ س َ / س ُ / س َ ق َ ] ( ع مص ، اِمص ) بیماری. ( غیاث ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( دهار ) ( مهذب الاسماء ). بیمار شدن. ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ) : فسونگر بگفتار نیکو همی برون آرد از دردمندان سقم.ناصرخسرو.از تف شمشیر تو در سقمند آن سه قوم چون صف اصحاب فیل در المند از الم.خاقانی.چون ببیند روی زرد بی سقم خیره گردد عقل جالینوس هم.مولوی.این سخن پایان ندارد کن رجوع سوی آن روباه و شیر و سقم جوع.مولوی.این عجب چونست از سقم آن هلال که هزاران بدر هستش پایمال.مولوی.
معنی کلمه سقم در فرهنگ معین
(سُ قْ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) بیمار بودن . ۲ - نادرست بودن . ۳ - (اِ مص . ) بیماری ، مرض .
بیمارشدن، مرض، بیماری، اسقام جمع ۱ - ( مصدر ) بیمار بودن . ۲ - نادرست بودن ناصحیح بودن . ۳ - ( اسم ) بیماری ناخوشی مقابل صحت درستی . ۴ - نادرستی عدم صحت درستی جمع : اسقام .
معنی کلمه سقم در دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۲(بار) راغب گوید: سقم (بر وزن فَرَس و قُفْل) مرض بدن است اما مرض گاهی در بدن و گاهی در قلب میشود و به مکان مخوف مکان سقیم گفته میشود. در اقرب کلام سقیم و سقیم الصدر نیز آمده است.
معنی کلمه سقم در ویکی واژه
بیمار بودن. نادرست بودن. بیماری، مرض.
جملاتی از کاربرد کلمه سقم
منک سال الوجود من عدم ان تنشی الشفاء من سقم
شرط چون بود جنس سقم و مرض خویش را داشت اندر آن معرض
سیره نبوی دربردارندهٔ زندگینامههای سنتی نوشته شده توسط مسلمانان، دربارهٔ پیامبر اسلام و گفتارهای منتسب به اوست. قدیمیترین زندگینامه از محمّد، نگاشته شده در حدود ۱۲۰ و یا ۱۳۰ سال پس از درگذشتش به قلم ابن اسحاق است، با عنوان «زندگی رسول خدا»؛ که متن اصلی از میان رفته، ولی بخشهایی از آن در آثار نوشته شده توسط تاریخنگاران پس از او یعنی ابن هشام و طبری به جای مانده است. بسیاری از محقّقین البته نه همهٔ آنها، صحّت و سقم این زندگینامههای قدیمی را پذیرفتهاند، در حالیکه میزان اعتبار و درستی آنها قابل سنجش نیست.
یاران احمدالحسن برای علم رجال جایگاه زیادی قائل نیستند و بیشتر از کنار هم گذاردن احادیث برای بررسی صحت و سقم احادیث استفاده میکنند تا سندشناسی.
نه چون زهّاد در زهدم نه چون عبّاد در طاعت نه چون فسّاق در فسقم نه چون رندان به میخانه
صحت که کُشد سقم و رنجوری به زان جامه که سازی بستم عوری به
عز و صحت زفلک حصه مخدوم من است حصه دشمن ملعونش همه ذل و سقم
و گفت: اول وجد حلواست ومیانه مر و آخر سقم.
ضمنا صحت یاسقم اظهارات منشاء معلوم نمیباشد.
انتشار مقالهای از رسول منتجبنیا قائممقام حزب اعتماد ملی در انتقاد از محمود احمدینژاد این روزنامه را تا آستانه توقیف پیش برد. وی در این مقاله نقل قولهایی به احمدینژاد نسبت داده و از وی خواسته بود پیرامون صحت و سقم آن نقل قولها پاسخ دهد.
درون تا سرد باشد ازسقم یا زازد یاد غم برون گر می نیاید از فروغ مهر نورانی
معبد مرد کریم اکرمته معبد مرد لئیم اسقمته
اصالتسنجی یا احراز هویت به تعیین صحت و سقم یک ویژگی، داده یا نهاد گفته میشود. این فرایند ممکن است شامل تأیید هویت یک شخص، دنبال کردن ریشههای یک سازهٔ بشری، مطمئن شدن از اینکه یک کالا همانی است که بستهبندی و شناسبرگش ادعا میکنند، یا اطمینان از قابل اعتماد بودن یک نرمافزار رایانهای باشد.[نیازمند منبع]
ضعیف جسم و تن خصم از او شده است ضعیف سقیم لون و دل دوست را شفا ز سقم
نفس المحبّ علی الأسقام صابرة لعلّ مسقمها یوما یداویها