سقطه

معنی کلمه سقطه در لغت نامه دهخدا

سقطه. [ س ُ طَ ] ( ع اِ ) پاره ای که از چیزی بیفتد. || پاره ابر. ( غیاث ) ( آنندراج ) :
تا بپوشاند جهان را نقطه ای
مهر گردد منکسف از سقطه ای.مولوی.|| چیزی که ساقط شود.( آنندراج ) ( غیاث ).
سقطه. [ س َ طَ ] ( ع مص ) لغزیدن و افتادن. ( غیاث ) ( آنندراج ). شکوخیدن. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه سقطه در فرهنگ معین

(سَ طَ ) [ ع . سقطة ] (اِ. ) ۱ - خطا، لغزش . ۲ - واقعة شدید.

معنی کلمه سقطه در فرهنگ عمید

۱. سقوط.
۲. [مجاز] خطا، لغزش.

معنی کلمه سقطه در فرهنگ فارسی

خطا، لغزش
( اسم ) ۱ - خطا اشتباه لغزش . ۲ - واقعه شدید جمع : سقطات .
لغزیدن و افتادن شکوخیدن

معنی کلمه سقطه در ویکی واژه

سقطة
خطا، لغزش.
واقعة شدید.

جملاتی از کاربرد کلمه سقطه

حاش لله چو روز سقطهٔ تو شب گیتی نزاد روز سیاه
از دست مشو ز سقطهٔ من پای تو اگرچه در میانست
نشد از سقطه قربتت ساقط بلکه بفزود بر یکی پنجاه
تا بپوشاند جهان را نقطه‌ای مهر گردد منکسف از سقطه‌ای
صاحبا سقطهٔ مبارک تو نه ز آسیب حادثات رسید
ستاره بی‌شرر فکرتش چو نقطهٔ نیل زمانه بی ‌اثر همتش چو سقطهٔ نال
و یروی عن قیس بن عبّاد انّه قال سمعت علی بن ابی طالب (ع) یقول: «انا اوّل من یجثوا للخصومة بین یدی اللَّه عز و جل یوم القیامة و هذا الکلام یؤمی الی انّ اوّل قتیل یوم بدر کان عتبة الّذی قتله علی بن ابی طالب لیس هذا من مجاثاة علی معاویة بن ابی سفیان انّما هی مجاثاة علی عتبة بن ربیعة. ابن عباس گفت: این دو خصم یکی گروه مؤمنانند و دیگر گروه اهل کتاب و خصومت ایشان آن بود که اهل کتاب می‌گفتند: نحن اولی باللّه و اقدم منکم به کتابا و نبیّنا قبل نبیّکم، و قال المؤمنون نحن احقّ باللّه آمنّا نبیّنا محمّد و نبیّکم و بما انزل اللَّه من کتاب و انّکم تعرفون نبیّنا و کتابنا و کفرتم به حسدا. و قیل هم المؤمنون و الکافرون اختصموا فی البعث، و قیل جعل الادیان ستّة فی قوله: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا» الایة... فجعل خمسة للنّار، و واحدا للجنّة، فقوله: «هذانِ خَصْمانِ» ینصرف الیهم فالمؤمنون خصم، و سائر الخمسة خصم اختصموا فی دین ربّهم. و قال عکرمة. هما الجنّة و النّار اختصمتا کما روی ابو هریرة قال قال رسول (ص): «تحاجّت الجنّة و النّار، فقالت النّار أوثرت بالمتکبّرین و المتجبّرین، و قالت الجنّة فما لی لا یدخلنی الا ضعفاء النّاس و سقطهم و عزّتهم، قال اللَّه للجنّة انّما انت رحمتی ارحم بک من اشاء من عبادی، و قال للنّار انّما انت عذابی اعذب بک من اشاء من عبادی و لکلّ واحدة منکما ملؤها، فامّا النّار فلا تمتلئ حتی یضع اللَّه فیها رجله فتقول قطّ قطّ فهنا لک تملئ و تزوی بعضها الی بعض و لا یظلم اللَّه من خلقه احدا و امّا الجنّة فانّ اللَّه ینشئ لها خلقا».
و روی قد قد بعزتک و کرمک، و لا یزال فی الجنة فضل حتی ینشئ اللَّه خلقا فیسکنهم فضل الجنة، و فی روایة ابو هریرة قال رسول اللَّه: تحاقب الجنة و النار، فقالت النار أوثرت بالمتکبّرین و المتجبّرین و قالت الجنة فما لی لا یدخلنی الا ضعفاء الناس و سقطهم فقال اللَّه تعالی للجنة انما انت رحمتی ارحم بک من اشاء من عبادی، و قال للنار انما انت عذابی اعذّب بک من اشاء من عبادی.
تا شوم غرقهٔ مذلت من تمام تا سقطها بشنوم از خاص و عام
سقطه نخجوانیش نو کن تا جهان را ز فتنه برهانی