سقر

معنی کلمه سقر در لغت نامه دهخدا

سقر. [ س َ ] ( ع اِ ) مرغ شکاری. ( از غیاث ). چرخ که مرغ شکاری است. ( آنندراج ). چرغ. ( منتهی الارب ).
|| دوشاب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). اسم عربی دوشاب خرما است و در قانون الادب و تحفه حکیم مؤمن به صادآمده. || ( مص ) سوختن آفتاب روی را و گرمی و اذیت آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). گرمای آفتاب درکسی اثر کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). || زن جلبی و قیاده بر حرم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
سقر. [ س َ ق َ ] ( ع اِ ) دوزخ. ( از غیاث )( دهار ) ( مهذب الاسماء ) ( از منتهی الارب ) :
این چه ترفند است ای بت که همی گوید خلق
که سقر باشد فرجام ترا مستقرا.خسروانی.آن خط بیاموز تا برآیی
از چاه سقر تا بهشت مأوی.ناصرخسرو.وآنکس که بود بی هنر چو هیزم
جز در خورنار سقر نباشد.ناصرخسرو.اول جحیم. نام دوم جهنم. نام سیم سقر. ( قصص الانبیاء ص 7 ).
رزمش افروخته تر از سقر است
بزمش آراسته تر از ارم است.مسعودسعد.زین پس تو و ترحم روحانیان خلد
خاقانی و عذاب سقر کز تو بازماند.خاقانی.چون از لعاب شیر نر دندان گاو است آبخور
تیغش بر اعدا از سقر زندان نو پرداخته.خاقانی.هشت جنت گرد آرم در نظر
ورکنم خدمت من از خوف سقر.( مثنوی ).

معنی کلمه سقر در فرهنگ معین

(سَ قَ ) [ ع . ] (اِ. ) دوزخ ، جهنم .

معنی کلمه سقر در فرهنگ عمید

جهنم، دوزخ.

معنی کلمه سقر در فرهنگ فارسی

جهنم، دوزخ
( اسم ) دوزخ جهنم .
مرغ شکاری چرغ که مرغ شکاری است یا دوشاب .

معنی کلمه سقر در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] یکی از نامهای دوزخ، «سَقَر» است.
واژه «سقر» در اصل به معناى سوختن و دگرگون شدن به وسیله آتش است. ابن فارِس مى گوید: السین والقاف والراء أصل یدلّ على إحراق أو تلویح بنار، یقال: سقرتْهُ الشمس، إذا لوّحته.
معجم مقاییس اللغة:ج۳، ص۸۶
در قرآن چهار بار کلمه «سقر» بکار رفته
مدثر/سوره ۷۴،آیه ۲۶
۱. ↑ معجم مقاییس اللغة:ج۳، ص۸۶
...
[ویکی اهل البیت] یکی از نامهای دوزخ، «سَقَر» است.
واژه «سقر» در اصل به معنای سوختن و دگرگون شدن به وسیله آتش است. ابن فارِس می گوید: السین والقاف والراء أصل یدلّ علی إحراق أو تلویح بنار، یقال: سقرتْهُ الشمس، إذا لوّحته.
س ق ر، ریشه ای است که بر سوزاندن یا داغ کردن با آتش دلالت دارد. گفته می شود «سقرته الشمس» یعنی آفتاب، او را داغ کرد. بعضی این واژه را عربی می دانند و بر این باورند که وجه تسمیه آتش دوزخ به «سقر»، این است که جسم را ذوب می نماید؛ ولی برخی دیگر معتقدند که این نام، عجمی است.
در قرآن چهار بار کلمه «سقر» بکار رفته و در همه موارد مقصود از آن آتش دوزخ است.
در یکی از این موارد «سقر» چنین تعریف شده است: «وَ مَآ أَدْرَاکَ مَا سَقَرُ × لَا تُبْقِی وَ لَا تَذَرُ × لَوَّاحَةٌ لِّلْبَشَرِ»؛ و تو نمی دانی «سقر» چیست؟ نه چیزی را باقی می گذارد و نه چیزی را رها می سازد.
این تعریف نشان می دهد که در نامگذاری دوزخ به «سقر»، ریشه لغوی آن مورد توجه بوده است با عنایت به این که آیات یاد شده بیانگر جایگاه یکی از سران شرک و کفر یعنی ولید بن مغیره است، می توان گفت: «سقر» در دوزخ، نام جایگاهی است که عذاب آن بیش از سایر مکانهای دوزخ است. به این معنا در شماری از احادیث، تصریح شده است.
[ویکی الکتاب] معنی سَقَر: از نامها یا طبقات جهنم (به روایتی طبقه چهارم)
ریشه کلمه:
سقر (۴ بار)
«سَقَر» (بر وزن سفر) در اصل به معنای تغییر رنگ بدن و متأذی شدن از تابش آفتاب و مانند آن است، و از آنجا که جهنم این دگرگونی و آزار را به نحو شدید دارد، یکی از نام های آن «سقر» است، و مراد از «مَسّ»، همان تماس گرفتن و لمس کردن است.
بنابراین، به دوزخیان گفته می شود: بچشید! حرارت سوزانی را که از لمس آتش دوزخ حاصل می شود، بچشید، و نگویید اینها دروغ، خرافه و اسطوره است. بعضی معتقدند: «سَقَر» نام تمام دوزخ نیست، بلکه بخش خاصی از دوزخ است که سوزندگی فوق العاده عجیبی دارد، چنان که در روایتی از «امام صادق»(علیه السلام)نقل شده: «دره ای است به نام «سقر» که جایگاه متکبران است، و هر گاه نفس بکشد دوزخ را می سوزاند»!
و در اصل، از مادّه «سَقْر» (بر وزن فقر) به معنای دگرگون شدن و ذوب شدن بر اثر تابش آفتاب نیز آمده، سپس به عنوان یکی از نام های جهنم انتخاب شده است; و کراراً در آیات قرآن آمده و انتخاب این نام، اشاره به عذاب های هولناک دوزخ است که دامان اهل خود را می گیرد، و نیز آن را نام یکی از طبقات ودرکات هول انگیز دوزخ دانسته اند.
. گویند «سَقَرَتْهُ الشَّمْسُ» یعنی خورشید او را ذئب کرد و رنگش را تغییر داد چنانکه راغب گفته. طبرسی گوید:اصل آن تغییر رنگ است و عدم صرف آن برای تعریف و تأنیث است. ابن اثیر گوید: آن اسم عجمی است و علت عدم صرفش عجمه و تعریف می‏باشد سپس قول مجمع را نقل می‏کند. . گوئی از مسّ عذاب اراده شده که مسّ ان با عذاب یکی است یعنی روزی در آتش بر رو کشیده شوند بچشید عذاب سقر را این کلمه چهار بار در قرآن آمده است و چهارمی در آیه 42 مدثّر است و آن از نامهای جهنّم است و علت این تسمیه ظاهراً آن است که جهنّم می‏سوزاند و رنگ پوست را تغییر می‏دهد. نعوذ باللّه منها.

معنی کلمه سقر در ویکی واژه

دوزخ، جهنم.

جملاتی از کاربرد کلمه سقر

هرکه بی همرهی رود به سفر یابد اندر سفر عذاب سقر
شاها ز حال بنده اگر بشنوی خبر از محنت سقر به نعیم جنان رسد
میتوان اخلاق را در فیلسوفی مثل سقراط (حدود 470-399 ق.م.) جستجو کرد ، کسی که مفاهیم عمیق و گسترده ای از خیر و عدالت را بررسی می کرد. او معتقد بود که هرکسی ، "با اختصاص دادن زمانی برای تفکر و پرسش ، می تواند بینشی در مورد رفتارهای اخلاقی مورد قبول جهانی کسب کند".
ابوسعید در فرهنگ شرق زمین شبیه سقراط است. گرچه عملاً در گردآوری معارف صوفیه اثر جداگانه‌ای به جای نگذاشته‌است با این وجود در همه جا نام و سخن او هست. چندین کتاب از سخنان وی به وسیله دیگران نگارش یافته و دو سه نامه سودمند مهم که به ابن سینا فیلسوف نامدار زمان خود نوشته‌است از او بر جا مانده‌است.
دستاوردهای فرهنگی دولت ـ شهرهای یونان جهان غرب را بسیار تحت تأثیر قرار داد. دانشمندان یونانی در امور طبیعی و ریاضیات و… به کشفیات جدید نائل شدند و فلسفه و حکمت و امثال سقراط و افلاطون و ارسطو را ارج می‌نهادند. در آن دوران علاوه بر فلسفه، هنر و درام یونانی هم شکوفا شد.
طرفه بازار قماشیست که ماشاءالله قدر ماشا و سقرلاط به هم یکسانند
مالک زسقرطایف بر رحمت اوگشت کش فطرتی از حکمت او بود موظف
سقرلاط را کزازل در نژاد دو روئی بدو بوالکمی در نهاد
السقَرا برای سده‌ها دست‌نخورده مانده‌است و تا سال ۲۰۰۵، نمی‌گذاشتند خارجی‌ها از روستا بازدید کنند زیرا السقرا مرکز یک بخش نظامی بود.
شربت وصلست عاشق را دوای درد و بس زانکه اینجا کار از سقراط و افلاطون گذشت
در جوانی از زادگاهش کورنا به آتن رفت و در زمرهٔ مریدان سقراط قرار گرفت. بر خلاف رویهٔ سقراط از شاگردان خود پول دریافت می‌کرد.
پس از قطعی شدن حکم، سقراط برای قضّات پیش‌گویی می‌کند که به زودی به مجازاتی بسیار سخت‌تر از آنچه بر او روا داشته‌اند، گرفتار خواهند شد.
در واقع کلیت این موضوع که مردن همه انسان هاست و نتیجه جزئی که مردن سقراط است از کل به جز حاصل شده و برای همین به آن استدلال قیاسی یا استنتاجی می‌گویند
تو تا عزم سفر کردی روانم چون سقر داری کرا دوزخ بود در جان نه دانش نه فطن دارد
فلاسفه بسیار بزرگی در این دوران زیسته‌اند که از میان آن‌ها می‌توان به سقراط ، افلاطون ،ارسطو و اپیکتت اشاره کرد.
سوختی دشمن خود را ز تف آتش خشم گر بهشتی به چه در قهر عدو چون سقری
همچو بوذر تو ز غیر حق گذر تا نیفتی عاقبت اندر سقر
از روش‌های آموزشی در فلسفه، روش سقراطی و هرمنوتیک را می‌توان نام برد. تأثیرِ پرورشیِ آموزش فلسفه نیز مورد توجه پژوهشگران این حوزه و فیلسوفان آموزش و پرورش است.
آن دهد حور و جنت و کوثر این برد بی‌گمان به قعر سقر
در آن زمان فیلسوفان بسیاری چون استانس در ایران زاده شدند که استاد فیلسوفان پیشاسقراطی یونانی مشهوری چون دموکریتوس بوده‌اند.