سفالی
معنی کلمه سفالی در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه سفالی
جهان گفتی سفالی دان که خاقانی است ریحانش جهان را گرچه ریحانم تو را خاک درم باری
منطقه ارزوئیه یکی از قدیمی ترین کانون های مدنیت به شمار می آید کشف دست سازه های متنوع سنگی ،سفالی و فلزی از تپه ها و دامان دشت ها نمایانگر این اصالت و دیرینگی است .
زاهد خشک بود دشمن جان میکش را چون سفالی که خورد خون می بی غش را
فضای سبز مقبره که به اندازهٔ یک زمین فوتبال (۱۰۰×۹۸ متر) است، پلمپ شده میباشد. مقبره احتمالاً به منظور حفاظت از محصولات هنری اش باز نشده باقی ماندهاست. به عنوان مثال پس از حفاری ارتش سفالین، رنگ روی سطح بعضی از مجسمهها شروع به پوسته پوسته شدن و سپس ناپدید شدن کرد.
هر که او را به چشم او بیند جام جم پیش او سفالی نیست
نیست با مشاطه گلبن طرازم حاجتی عشق اگر خواهد بروید بر سفالی جنتی
ای من سگ تو درد سفالی کرم کنم من کیستم که باده ز جام زرم دهی
چون سفالین کوزهها را میخری امتحانی میکنی ای مشتری
هر کس ز تیغ غمزه او سر دریغ داشت جام سفالی از لب کوثر دریغ داشت
تراست عیش گوارا، چو خاکسار شوی که آب سرد بود کوزه سفالین را
هم سفالین ساغرم بشکست و هم مسکین دلم شحنهٔ شهر امشب از سنگی گناهی کرد و رفت
بهطور کلی در دوران باستان حکومت بر اساس نوعی قانون کلّی در منطقه میانرودان و غرب آسیا معمول بودهاست. قدیمیترین قانون مکتوب کشف شده در جهان قانون اور-نامو است که حدود ۲۰۵۰ تا ۲۱۰۰ سال پیش از میلاد به دستور یکی از پادشاهان شهر اور روی لوح سفالین حک شده بودهاست. در دهههای ۵۰ و ۶۰ میلادی، روی متن قطعات مختلف این لوح پژوهشهایی انجام گرفت و در نهایت ۴۰ بند از قانون ترجمه شد.
که امروز تا از می زندگانی نمیهست در این سفالینه ساغر