سعر

معنی کلمه سعر در لغت نامه دهخدا

سعر. [ س َ ] ( ع مص ) افروختن آتش. ( المصادر زوزنی ). || گرم کردن جنگ. ( آنندراج ). جنگ انگیختن. ( المصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). || برانگیختن. ( آنندراج ).
سعر. [ س َ ع ِ] ( ع ص ) دیوانه. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
سعر. [ س ُ ع ُ ] ( ع اِمص ) دیوانگی. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). || کولی. || کندی ذهن. || رنج و عذاب. ( منتهی الارب ).
سعر. [ س ُ ] ( ع اِمص ) گرمی آتش. || گرسنگی یا سختی گرسنگی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || سخت آزمندی گوشت. || نقل کردن علتی از صاحب خود بدیگری. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || یاری گری. ( منتهی الارب ).
سعر. [ س ِ ] ( ع اِ ) نرخ. ج ، اسعار. ( مهذب الاسماء ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد )( آنندراج ). نرخ هر شیئی که فروخته میشود. ( غیاث ).

معنی کلمه سعر در فرهنگ معین

(س ) [ ع . ] (اِ. ) نرخ ، ج . اسعار.

معنی کلمه سعر در فرهنگ عمید

نرخ هرچیز که فروخته شود.

معنی کلمه سعر در فرهنگ فارسی

نرخ، نرخ هرچیزفرو ته شده، اسعارجمع
( اسم ) نرخ جمع اسعار . یا غلائ سعر . گرانی قیمت .
نرخ . اسعار . جمع . نرخ هر شئی که فروخته میشود -

معنی کلمه سعر در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی سُعُرٍ: آتشهای شعله ور (جمع سعیر) - دیوانگی
ریشه کلمه:
سعر (۱۹ بار)
«سُعُر» (بر وزن شتر) جمع «سعیر» در اصل به معنای آتش برافروخته و پر هیجان است، و گاه به معنای «جنون» نیز آمده; چرا که در حالت جنون، هیجان خاصی به انسان دست می دهد، و لذا به «شتر دیوانه» «ناقة مسعورة» می گویند.
فروزان شدن آتش و فروزاندن آن راغب گفته: سعر، التهاب و شعله ور شدن آتش است و ثلاثی و تفعیل و افعال آن همه به معنی افروختن است و مسعر چوبی است که لفروخته شود. در اقرب آمده «سعر النار و الحرب: اوقد هما و اشعلهما و هیّجیها». . سعیر از نامهای جهنّم است و این به واسطه افروخته شدن آن است. و فعیل در اینجا به تصدیق راغب به معنی مفعول است و در بعضی آیات به جای جهنّم به کار رفته مثل ، . و در بعضی آیات حال و وصف جهنّم آمده نظیر . بس است جهنم افروخته. این کلمه شانزده بار در قرآن آمده است. و در تمام موارد در جهنّم آخرت به کار رفته جز در آیه . این آیه درباره مسخر بودن شیاطین به سلیمان است و ظاهراً مراد از آن عذاب دنیا که خدا به آنها فهمانده بود در صورت سرپیچی از طاعت سلیمان گرفتار عذاب خواهند بود. و نیز در آیه . شاید مراد از عذاب سعیر تیرهای شهاب و همان رجوم باشد. سُعُر (به ضم س ، ع) جمع سعیر و دو بار در قرآن آمده است. ، . در آیه اول احتمال داده‏اند که سعر مفرد و به معنی جنون یا رنج باشد و آن به سیاق آیه مناسب است صحاح در ذیل آیه فوق از فرّاء نقل کرده که سعر الجنون و به شتر دیوانه گویند: ناقة مسعورة. طبرسی و اقرب نیز بدان تصریح کرده‏اند معنی آیه اول: قوم ثمود گفتند: آیا بشری را که اینصورت در گمراهی و دیوانگی هستیم. ولی آن در آیه دوّم جمع سعیر است یعنی: گناهکاران در گمراهی از سعادت و در آتش‏های افروخته‏اند. * . لذا شرط مستقبل است از این ایه فهمیده می‏شود که جهنّم هنوز افروخته نشده در آینده فروزان خواهد گردید.

معنی کلمه سعر در ویکی واژه

نرخ،
اسعار.

جملاتی از کاربرد کلمه سعر

بگو تا کی حلال سعر گردون نماید هر شبی لعبی دگرگون
گر پیش حسودت سعر از آهن و سنگ است با نوک سنان تو پرندست و حریرست
چو ماه نو مکن‌گردن‌کشی‌گر نیستی ن که اینجا جپ سعرداری‌کمالی نیست‌کاملرا
پس بعد از آن منصور که خلیفه بود اندیشه کرد تا قضا به یکی دهد و مشاورت کرد بر یکی از چهارکس که فحول علما بودند و اتفاق کردند. یکی ابوحنیفه، دوم سفیان، سوم شریک، و چهارم مسعربن کدام.
این بگفت و نجات یافت. پس مسعر پیش خلیفه رفت و دست خلیفه بگرفت و گفت: چگونه ای ومستورات و فرزندانت چگونه اند؟
سَعِیراً نامی است آتش را که برافروخته باشند و گرم کرده، گویند: درکه ششم است از درکات دوزخ، یقال استعرت النّار تستعر، و سعرتها فهی مسعورة، و ناقة مسعورة، بها سعر ای جنون، و فلان مسعر حرب اذا کان یشعلها.
وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً قیل فی التفسیر: اصاب اهل المدینة جوع و غلاء سعر فقدمت عیر دحیة بن خلیفة الکلبی من الشام و معه میرة و کان رجلا تاجرا. و کان ذلک قبل ان یسلم. فوافق قدومه وقت صلاة الجمعة. فانفضوا عن النّبی (ص) و ترکوه قائما فی الخطبة علی المنبر و لم یبق مع النّبی (ص) الّا اثنی عشر رجلا. و فیهم ابو بکر و عمر و قیل: لم یبق معه الّا ثمانیة نفر.
خشک شد سعری خری که نبود آن چنان گاو ریش در صد ده
فروزی آتش طلعت بهر بزم باحشائی لقد سعرت جمراً
سبوه بیوم سعرت جاحم الوغا وفی وجنیته جنه و سعیر