سطور

معنی کلمه سطور در لغت نامه دهخدا

سطور. [ س ُ ] ( ع اِ ) ج ِ سطر. ( دهار ) ( آنندراج ).

معنی کلمه سطور در فرهنگ معین

(سُ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ سطر.

معنی کلمه سطور در فرهنگ فارسی

جمع سطر
( اسم ) ۱ - یک خط نوشته یک رده نبشته ۲ - رده صف جمع سطور اسطار .

جملاتی از کاربرد کلمه سطور

مسطور معین و مبین شد برورق وجود آیات
زانچه بر لوح کون مسطور است اولا چشم وی بر آن نور است
سوی معراج حقایق عقل و جان را سلم است شکل و ترتیب سطورش کامده سلم نما
مربی اسطوره‌ای میلان نرئو روکو، که میلان را به یکی از غول‌های دهه شصت اروپا تبدیل کرده بود، اولین جام قهرمانی اروپا را برای میلان کسب کرد. طولانی‌ترین دوران مربیگری میلان با ۴۵۰ بازی، در اختیار اوست.
راست چمن هاست در آنجا سطور پر گل شادی و نهال سرور
در اسطوره‌های یونانی خورشید در آغاز خدای هلیوس (خورشید) بعداً به گردونه تبدیل که آپولون او را هدایت می‌کرد
اسپَزگ یا سپزگ برپایه اسطوره‌های مزدیسنا دیوی است که میانه مردم را به هم می‌زند.
نقش شمس الدین تبریزیست جان جان عشق کاین به دفترهای عشق اندر ازل مسطور بود
شرح اخلاق پسندیدة تو بر ورقهای کرم مسطورست
سطورش پی ربط هر داستان به هم متفق چون صف راستان
قربانت شوم: پروانه مبارکه رسید و جا داشت که سواد مداد آن را به جای مردمک در چشم ها جا دهم و نقد جان را نثار سطور مشک بار نمایم.