سست رگ
معنی کلمه سست رگ در فرهنگ معین
معنی کلمه سست رگ در فرهنگ عمید
۲. ناتوان.
۳. بی درد.
معنی کلمه سست رگ در فرهنگ فارسی
معنی کلمه سست رگ در ویکی واژه
کاهل.
جملاتی از کاربرد کلمه سست رگ
جوش بهار آبله در خار بسته است ای سست رگ، ملاحظه از نیشتر مکن
تو هم ای سست رگ بگشای دیده کز اول بودهٔ رگ برکشیده
به راه جاه اگر چه تیزتگ بود به وقت کامرانی سست رگ بود
ای در صف مردانگی از سست رگان وی در ره دون همتی از تیزتگان
چو دستش سخت داشت و روی رگ سود دلش از مهر خسرو سست رگ بود
خواجه وقت ستدن سخت پیست بگه دادن اگر سست رگست
هر کس به کام و جائی رسیده و بهره نام و نوائی دیده به داد روان پروران است و خواست هنرگستران. سنگ از تابش خورشید گوهر رخشان گردد و خاک از فروغ ماه آزرم کان بدخشان. به دو دستش چنگ در دامن زن و بهر چه فرمان دهد گردن نه. هر که دامن نیک بختی از دست هلد و به سخت روئی و سست رگی پیمان نیک بختان در پای برد همه هستی سختی و خواری بیند و پستی و خاکساری. زنهار بر این پند خرد پسند سخت پی پای افشار و مردانه کار بند آی. اگر نه پشیمانی بری و پریشانی بینی.
سوزنی راهوری کرد و بیکبار بگفت آهوی فاضلی سست رگ سست رکو
از زخم خار یک دهن خنده است گل ای سست رگ ملاحظه از نیشتر مکن
روی ناشستهتر ز خوک و سگند لاجرم سخت جان و سست رگند