سرینی

معنی کلمه سرینی در فرهنگ فارسی

( صفت ) مربوط به سرین : عضلات سرینی .

جملاتی از کاربرد کلمه سرینی

در اطراف شهر بر طریق طواف می گشت و مسالک طرق زقاق به قدم اشتیاق می نوشت و نفس مهجور و قالب رنجور را موانست و استیناس می جست و دل خونین و جان اندوهگین را تسکین می داد. در اثنای آن تکاپوی بر در وثاق ماهرویی گذر کرد. سروی دید خرامان در بستان، به قامت رشک چنار و به رخسار، غیرت گلنار. زلفش کمند دلبند و غمزه اش ناوک جان شکار. با صد هزار رنگ چون نوبهار و با صد هزار نیرنگ چون روزگار. جمال او غیرت آفتاب و چهره او رشک ماهتاب. ازین کشیده قدی، گشاده خدی، لاغر میانی، فربه سرینی، غزال چشمی.
چون سرینی درون شلواری دیدکیک اوفد به شلوارش
از صورت سیمینش تخمین بگرفتم کاو راست سرینی چوگل تازه به بر بر
گفت: چنین آورده اند که در ایام ماضی و سوالف دهور، صیادی بود. سگی معلم داشت، ازین پهن بری، باریک ساقی، لاغر میانی، فربه سرینی، افکنده گوشی، برگرفته دمی، ببر سینه ای، عقاب کینه ای، شیر زوری، پیل حمله ای، گرگ تازی، نهنگ یازی، چون صرصر در صحرا و چون نکبا در فضا، مرغ از هوا درآوردی و آهو در بیدا صید کردی.
بنمود سرینی چوبکی چادر پنبه یا چون گل بادام شکفته بسحر بر
از پوست آهو چنبرش، آهو سرینی همبرش وز گور و آهو در برش، صید آشکارا ریخته
خورشید و گلت خوانم هم ترک ادب باشد چرخ مه و خورشیدی باغ گل و نسرینی
مدور سرینی معنبر دمی برون از حد وصف پا و سمی
گردن و گوشی ز خصومت بری چشم و سرینی به شفاعت‌گر‌ی
عضلات درگیر در این حرکت، در مفصل ران شامل سرینی بزرگ، نیم غشایی، نیم وتری، و دو سررانی، هستند. در مفصل زانو شامل راست رانی، پهن میانی، پهن خارجی، و پهن داخلی می‌باشند و در حرکت دورسی فلکشن مچ پا دوقلو نعلی هستند. عضلات بازکننده مفصل ران، زانو و ماهیچه‌های کف‌پایی فلکشن مچ پا همگی به‌صورت اکسنتریک در این حرکت (وضعیت زانو خم) منقبض می‌شوند.
ماهیچه سرینی بزرگ، ماهیچه چهارسر ران، ماهیچه‌های همسترینگ
باد صبحی به هوایت ز گلستان برخاست که تو خوشتر ز گل و تازه‌تر از نسرینی
با این حال مفسرینی که اعتقاد به زدن دارند، بعد از نتیجه نگرفتن از مراحل پیشین (پند و نصیحت کردن، قهر کردن و همبستر نشدن با زن) این مجوز را صادر کرده‌اند. به‌علاوه به شرطی که موجب لطمه بدنی نشود چون حتی برای کبودی بدن در فقه اسلامی دیه یا حتی قصاص در نظر گرفته شده‌است.