سرکن

معنی کلمه سرکن در لغت نامه دهخدا

سرکن. [ س َ ک ُ ] ( اِ مرکب ) سردار فوج. ( آنندراج ) ( غیاث ). || سردار جماعت. || رئیس مجلس. ( آنندراج ) :
ز چهر پرده برافکن که شمع مجلس را
زروی حسن بهر مجمعی تویی سرکن.خیالی ( از آنندراج ).

معنی کلمه سرکن در فرهنگ عمید

۱. سرکرده، سردار.
۲. شاخص در میان انجمن.

معنی کلمه سرکن در فرهنگ فارسی

سردار فوج . یا سردار جماعت . یا رئیس مجلس .

جملاتی از کاربرد کلمه سرکن

به‌کام دل چه جولان سرکنم‌کز عرصهٔ فرصت نظرها باز می‌گردد به چشم از تنگ میدانی
او فعالیت سیاسی خود را بعد از انقلاب اسلامی در ایران از وزارت خارجه شروع کرد و از سال ۱۳۷۱، در دوره جنگ ائتلاف شمال درافغانستان با طالبان، سرکنسول ایران در مزارشریف بود. وی بین سال‌های ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۹ به عنوان مشاور معاون وقت آسیا و اقیانوسیه وزارت امور خارجه کار کرد.
گو سخن راه دعا سرکن دگر، ز آنرو که هست مدعا در پرده دل نیز پیش او عیان
احمدی از مخالفان رژیم شاهنشاهی در دوران پیش از انقلاب ۱۳۵۷ بود، که پس از پیروزی انقلاب، در دوران مسئولیت محمدرضا مهدوی کنی در وزارت کشور، به سمت بخش‌داری قیر و کارزین منصوب شد. وی در سالهای بعدی بترتیب بعنوان فرماندار لارستان، مرودشت، آباده و فرماندار شیراز فعالیت نمود. احمدی از ابتدای دهه ۱۳۷۰ به وزارت امور خارجه منتقل شد و در سمت‌هایی چون سرکنسول، دبیر اول و کاردار سفارت ایران در بحرین و امارات متحده عربی فعالیت نمود.
او در بهمن سال ۱۲۹۷ با عنوان عضو وزارت امور خارجه به کنسولگری ایران در شهر استانبول ترکیه مأمور شد و در این وزارتخانه بعد از مدتی در سمت‌های مختلفی نظیر منشی سفارت، نیابت سفارت سوئیس و نیابت سفارت فرانسه ارتقا یافت و پس از آن هم به‌عنوان مستشار سفارت کبری و سرکنسول ایران در کشورهای مختلف انجام وظیفه می‌کرد و در همین اوقات بود که کتاب آگاهی‌نامه را منتشر کرد (این کتاب شامل شرح احوال و آثار و اشعار ادیب‌الممالک فراهانی می‌باشد).
برخیز و جلوه سرکن، بگشای جعد مشکین باد از دم بهاران، شد مشکبار، ساقی
هم از رشک بنانش سرکند پیر سپهر افغان هم از بیم سنانش برکشد شیر فلک شیون
گور خود کندم به ناخن خاک آن بر سرکنان دستم آمد با کفن دوزی ز پیراهن دری
عدد از همرهی فرو ماند راه مدحش چو سرکند گفتار!
الکسی نیکولایویچ شپایر (روسی: Алексей Николаевич Шпейер; ۱۸۵۴م. –۱۹۱۶م) دیپلمات روسی. دولت روسیه قصد داشت او را در سال ۱۸۹۵م. به کره بفرستد تا جایگزین کارل ایوانوویچ وبر به عنوان سرکنسول روسیه در کره شود، اما به درخواست پادشاه گوجونگ از سلسله چوسون کره، وبر در محل باقی ماند و شپیر به جای آن به توکیو فرستاده شد. شپایر سرانجام در سپتامبر ۱۸۹۷م. جایگزین وبر شد. او بعدها به عنوان کاردار سفارت روسیه در تهران، خدمت کرد و در نهایت به سمت سفیر روسیه در ایران ارتقا یافت .[نیازمند منبع]
رهی سرکن که غم از دل رهاند سر و کار دل از غم بگسلاند
«[وقتی] ابتکار عمل که به‌دست مردم افتاد، تلفن کردم به کنسولگری پاکستان و با سرکنسول صحبت کردم. گفتم شما نگران نباشید و اگر می‌خواهید من چند نفر را می‌فرستم تا شما را به این‌جا بیاورند و از بابت امنیت خود نگران نباشید!»
ابوالحسن پیرنیا پس از فرا گرفتن خواندن و نوشتن در زادگاهش نائین به تهران رفت و با کمک میرزا نصرالله‌خان مشیرالدولهٔ پیرنیا به خدمت وزارت امور خارجه درآمد و پس از مشاغل مختلف به سرکنسولی ایران در بادکوبه رسید.
باز وقت آمد که مستی سرکنم وز هیاهو گوش گردون، کر کنم
میرزا اسماعیل ممتاز فرزند میرزا علی‌اکبر مکرم‌السلطنه و نوه آقا صمد صراف تبریزی بود که در سال ۱۲۵۸ ه‍.خ در تبریز به دنیا آمد. دوران کودکی خود را در تبریز به پایان رساند و بعد از آن برای تحصیل در شاخه‌های حقوق و زبان فرانسه عازم استانبول شد. در سال ۱۲۷۴ به ایران بازگشت و در وزارت امور خارجه مشغول به کار شد. یکسال بعد با عنوان سفیر دوم ایران به استانبول رفت و مدتی با سمت‌های کنسول و سرکنسول ایران مشغول به کار شد.
پناهی نزدیک به هجده سال در وزارت امور خارجه شاغل بود. مدتی کنسول ایران در بمبئی بود و در شهریور ۱۳۲۴ سرکنسول ایران در نیویورک شد. پس از بازگشت به تهران به ریاست اداره کل امور سازمان ملل متحد در وزارت خارجه رسید تا اینکه در سال ۱۳۲۷ به سازمان برنامه منتقل شد و در تشکیل این سازمان شرکت داشت.
این بانک دارای ۵۰ دستگاه خودپرداز و شعبه در شهرهای بزرگ روسیه از جمله سن پترزبورگ و یکاترینبورگ است که در ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۳ افتتاح شد. در این افتتاحیه بزرگ یاکوف سیلین معاون استاندار استان سوردلوفسک، سلطان قاسیموف سرکنسول آذربایجان، فؤاد عبدالله‌اف رئیس آی‌بی‌ای-مسکو، یلنا چچونوا معاون رئیس مجلس قانونگذاری استان سوردلوفسک، الکساندر خرلوف رئیس وزارت امور خارجه در یکاترینبورگ و شاهین شیخلینسکی رئیس آذری‌های مقیم خارج حضور داشتند.
روزی از آن امیران یکی که گرم دماغ تر بود و بی صبرتر بود، گفت: ای امیران، و ای برادران اگر شما را صبر هست، مرا باری صبر نیست. امروز بروم، زانو زنم به خدمت سلطان و خاک بر سرکنم، اگر بگوید که: چیست؟ بگویم:
پس از استقلال اسرائیل، بیران به سمت دستیار دبیر کابینه منصوب شد و علاوه بر آن دستیار فرماندار نظامی اورشلیم نیز بود. در این زمان او نام‌خانوادگی خود را از برگمان به بیران تغییر داد. و تا سال ۱۹۵۵م. به عنوان یکی از اعضای کمیته نظارت بر توافق آتش‌بس با اردن خدمت کرد، تا اینکه در این سال به عنوان سرکنسول اسرائیل در لس‌آنجلس، کالیفرنیا منصوب شد.
در رهم گر گویی از سرکن قدم پایم از شادی نیاید بر زمین