سرپر

معنی کلمه سرپر در لغت نامه دهخدا

سرپر. [ س َ پ ُ ] ( ص مرکب ) مقابل ته پر و سرخالی. ( یادداشت مؤلف ). || نوعی از تفنگ که باروت و گلوله از سر لوله درآن کنند و با سنبه استوار کنند. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه سرپر در فرهنگ معین

( ~ . پُ ) (ص مر. ) نوعی تفنگ که باروت یا گلولة آن از سر لوله به داخل فرستاده می شود.

معنی کلمه سرپر در فرهنگ عمید

ویژگی تفنگ شکاری یا توپ که باروت و گلوله را از سر لوله داخل آن کنند.

معنی کلمه سرپر در فرهنگ فارسی

( صفت ) تفنگ یا توپی که گلوله یا ساچمه را از سر آن داخل کنند مقابل ته پر .

معنی کلمه سرپر در ویکی واژه

نوعی تفنگ که باروت یا گلولة آن از سر لوله به داخل فرستاده می‌شود.

جملاتی از کاربرد کلمه سرپر

پیر زالی بود در ملکش مقیم سرپرست چند اطفال یتیم
افشاری مرکب نام کنسرت گروه عارف در ایران و اروپا به آهنگسازی و سرپرستی پرویز مشکاتیان و آواز ایرج بسطامی می‌باشد که در زمستان سال ۱۳۶۸ تحت عنوان یک آلبوم موسیقی سنتی منتشر شده‌است. این آلبوم نخستین اثر منتشر شده از ایرج بسطامی می‌باشد. در این آلبوم اشعاری از سعدی و حافظ تنظیم و نواخته شده‌است.
به عنوان شاهزاده‌ای از تانیس، ریشه‌های اسمندس امروزه مورد بحث بسیار است. به باور بسیاری از مصرشناسان، او می‌بایست پسر کاهن بزرگ آمون هِری‌هور از نِجمِت بوده باشد. چنین رابطه‌ای اما توسط دیگر متخصصان رد می‌شود. آن‌ها بر این باورند که اسمندس می‌توانسته پسر زنی به نام هِره‌ره بوده باشد. هِره‌ره سرپرست معبد آمون-رع و همسر کاهن بزرگ این نیایشگاه بوده‌است.
عقل اگر از سرپرد زاغ جگر خواری مباش مغز اگر بیجا شود آشفته دستاری مباش
کدخدائی بود کاکا عابدین سرپرست مردم آن سرزمین
تن‌ها به پاس شه همه بر آستان مقیم سرها به سرپرستی اهل حرم روان
ای شاه اوج هستی از چیست دیده بستی هنگام سرپرستی
چو شه در ده سرپرستان رسید دهی دید و ده مهتری را ندید
پس از آن به همراه روح الله خمینی به ایران آمد. پس از پیروزی انقلاب، مدتی عضو شورای سرپرستی صدا و سیما بود. در همان زمان، نماینده دور اول مجلس شورای اسلامی شد و مدت یکسال و چند ماه در مجلس حضور داشت.
فخرالدوله سرپرستی تعدادی فرزند یتیم را برعهده گرفته بود و امکان تحصیل برای آنان فراهم کرده بود. در هنگام وفات او تعداد آنان ۲۸ تن بودند.
نه به حال مفتقرت نظر که زند به سوی تو بال و پر نه به سرپرستی او گذر که به زیر ظل هما شوم
سرپرستی رنج و خدمت آفت است من فراق این و آن خواهم گزید
بیاد رنج روز تنگدستی خوشست از زیردستان سرپرستی
به سرپرستی ما سنگ آید از چپ و راست به دلنوازی ماها ز پیش و پس دشنام