سرمه ای

معنی کلمه سرمه ای در لغت نامه دهخدا

سرمه ای. [ س ُ م َ / م ِ ] ( ص نسبی ) نوعی از رنگ که برنگ سرمه باشد. ( آنندراج ) :
اهل دل با آب دیده دست از جان شسته اند
تا لباس سرمه ای راچشم مستش آل کرد.اسماعیل کاشف صفاهانی ( از آنندراج ).

معنی کلمه سرمه ای در فرهنگ عمید

۱. رنگ تیره مخلوط از سیاه و آبی.
۲. (صفت نسبی ) دارای چنین رنگی.

معنی کلمه سرمه ای در ویکی واژه

blu

جملاتی از کاربرد کلمه سرمه ای

نمی بیند به قدر سرمه ای فیض از سواد هند درودی باد از چشم ترم خاک صفاهان را
ضایع مکن که حرف بود در بصر کمال چشم تو سرمه ای که از آن خاک گو گرفت
هما را آشیان می بود اگر در طور همت جا به سنگ سرمه ای کی می کشید از استخوان منت
چند گوییدم که رفت از گریه چشمت، سرمه ای کن من برین ظالم همی خواهم به جای سرمه داغی
ز خط سبز شد فیروزه ای لعل نگار ما جواهر سرمه ای می خواست چشم اشکبار ما
خط مشکین خواست عذر آن عذار ساده را سرمه ای در کار بود این چشم برف افتاده را
در حساب است از من سرگشته هر جا سرمه ای است دیده خورشید می داند غبار کیستم
تا صبا برد از صفاهان سرمه این مژده را شد ز نور دیده روشن چراغان هر دیار
به ز خاکستر نباشد سرمه ای آتشین را از سیه روزان نمی باید به استغنا گذشت
گرم چون خورشید یک بار از در یاری درآ سرمه ای شد چشم روزن ها ز آه و دود من