سرشکسته

معنی کلمه سرشکسته در لغت نامه دهخدا

سرشکسته. [ س َ ش ِ ک َ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) که سر اوشکسته باشد. || خجل. شرمسار :
دهی که با شکرش قند اگر کند دعوی
به سرشکسته کشندش به کوچه و برزن.نورالدین ظهوری ( از آنندراج ).

معنی کلمه سرشکسته در فرهنگ معین

(سَ. ش کَ تِ )(ص مف . )سرافکنده ، خجل .

معنی کلمه سرشکسته در فرهنگ عمید

۱. کسی که سرش شکسته باشد.
۲. [مجاز] سرافکنده، شرمسار، خواروخفیف.

معنی کلمه سرشکسته در فرهنگ فارسی

کسی که سرش شکسته باشد، کنایه ازسرافکنده، شرمسار
( صفت ) سر افکنده خجل .

معنی کلمه سرشکسته در ویکی واژه

سرافکنده، خجل.

جملاتی از کاربرد کلمه سرشکسته

فلک به زیر سمش سرشکسته جست برون از آن بود ز شفق دامن وی از خون تر
چون سرشکسته نیستم سر را چرا بندم بگو چون من طبیب عالمم بهر چه بیماری کنم
تا بر سرشکسته نوازی است آفتاب پروایی از شکستن خود نیست ماه را
می‌بود چو مرغ پر شکسته زان ضربه که خورد سرشکسته
کرده ما را پیش خلقی سرشکسته چون قلم دارد از بس دل زجور وکین سیه تر از دوات
رایت اسلام سرشکسته ازیرا دولت دین پیر و بخت کفر جوان بود
خُمی سرشکسته سبویی کهن میفزای اینجا دگر بر سخن
گوش پاره سرشکسته روی بی معجر نگر در نگر کینه اختر نگر
مشتاقیم الا چون می‌دانیم که شما به مصالح خلق مشغولید زحمت دور می‌داریم. گفت بر ما این واجب بود. دهشت برخاست. بعد ازین به خدمت آییم فرمود که فرقی نیست همه یکی‌ست شما را آن لطف هست که همه یکی باشد. از زحمتها چونید؟ لیکن چون می‌دانیم که امروز شمایید که به خیرات و حسنات مشغولید لاجرم رجوع به شما می‌کنیم. این ساعت بحث درین می‌کردیم اگر مردی را عیال است و دیگری را نیست ازو می‌برّند و به این می‌دهند. اهل ظاهر گویند که «از معیل می‌بری به غیر معیل می‌دهی» چون بنگری خود معیل اوست در تحقیق. همچنانکه اهل دلی که او را گوهری باشد شخصی را بزند و سر و بینی و دهان بشکند، همه گویند که این مظلوم است امّا به تحقیق مظلوم آن زننده است. ظالم آن باشد که مصلحت نکند. آن لس خورده و سرشکسته ظالم است و این زننده یقین مظلوم است. چون این صاحب گوهرست و مستهلک حق است کردهٔ او کردهٔ حق باشد. خدا را ظالم نگویند همچنانک مصطفی (صلّی الله علیه و سلّم) می‌کشت و خون می‌ریخت و غارت می‌کرد ظالم ایشان بودند و او مظلوم. مثلاً مغربیی در مغرب مقیم است مشرقیی به مغرب آمد غریب آن مغربی است امّا این چه غریب است که از مشرق آمد؟ چون همه عالم خانه‌ای بیش نیست ازین خانه در آن خانه رفت یا ازین گوشه بدان گوشه. آخر نه هم درین خانه است؟ اما آن مغربی که آن گوهر دارد از بیرون خانه آمده است آخر می‌گوید که اَلْاِسْلَامُ بَدَ أَغَرِیْبَاً نگفت که اَلْمَشرِقیُّ بَدَأَ غَرِیْباً همچنانک مصطفی صلی الله علیه و سلم چون شکسته شد مظلوم بود و چون شکست هم مظلوم بود زیرا در هر دو حالت حق به دست اوست و مظلوم آنست که حق به دست او باشد مصطفی را (صلی الله علیه و سلّم) دل بسوخت بر اسیران حق تعالی برای خاطر رسول وحی فرستاد که بگو ایشان را درین حالت که شما در بند و زنجیرید اگر شما نیّت خیر کنید حق تعالی شما را ازین برهاند وآنچ رفته است به شما باز دهد و اضعاف آن و غفران و رضوان در آخرت. دو گنج یکی آنک از شما رفت و یکی گنج آخرت. سؤال کرد که «بنده چون عمل کند،
بوسه بزن مرمرا ز لطف وگرنه نزد بتان سرشکسته‌گردم و رسوا