سردر
معنی کلمه سردر در لغت نامه دهخدا

سردر

معنی کلمه سردر در لغت نامه دهخدا

سردر. [ س َ دَ ] ( اِ مرکب ) ایوان یا خانه که بر بالای در خانه باشد. خانه و ایوان که بر بالای دروازه و در خانه کنند و در شهرها و قراء و خانه برپا کنند. || زینتی از بناء یا خانه که بر سر در خانه سازند. || بالای در. جلودر سر. آستانه خانه. ( یادداشت مؤلف ) :
بر سردر کاروانسرایی
تصویر زنی به گچ کشیدند.ایرج میرزا.
سردر. [ س َ دَ ] ( اِخ ) قریه ای است از قراء بلخ. ( از معجم البلدان ).

معنی کلمه سردر در فرهنگ معین

( ~ . دَ ) (اِمر. ) بالای در، آستانة خانه .

معنی کلمه سردر در فرهنگ عمید

بالای چهارچوب در خانه، بالای در.

معنی کلمه سردر در فرهنگ فارسی

بالای در، بالای چهارچوب درخانه
قریه ایست از قرائ بلخ
۱ - بالای در سر آستانه خانه . ۲ - اطاقی که بالای در خانه ساخته شده باشند سر دری .

معنی کلمه سردر در دانشنامه عمومی

به دروازه های بزرگ ورود به ساختمان ها یا محوطه های ویژه، سَردَر می گویند. در محل سردر نهادها و مراکز مهم معمولاً سازه های ویژه ای ساخته می شود تا بتوان ورودی اصلی آن ها را به راحتی پیدا کرد. بسیاری از مراکز آموزشی مهم در دنیا دارای سردرهای مشخص با معماری زیبا هستند که با نام خود بین افراد شناخته شده اند. این سازه ها معمولاً نقش نمادینی نیز دارند و شکل آن ها با موضوع فعالیت مربوطه سازمان ارتباط دارد. معمولاً برای نهادهایی مانند مسجدهای مهم، کلیساها، ساختمان های دولتی، وزارت خانه ها، دادگستری ها و همچنین مدارس دینی و مساجد و کاروان سراها سردرهای بزرگ ساخته می شوند. از مشهورترین سردر اماکن در ایران می توان به سردر دانشگاه تهران، سردر باغ ملی و سردر قیصریه اشاره کرد.
کارل گوستاو یونگ، روان شناس شناخته شده در نگره «انسان و سمبل هایش» می گوید: نمادهایی که انسان ها از دیدگاه نوع معماری، ساختمان نما، سردر، و تندیس ها می سازند و برپا می کنند، نماد از باورها و اعتقادات آن هاست.
سردرها به عنوان نمایه ای از مراکز مهم شهر، در ذهن افراد شکل بسته اند. اکثر اماکن مهم دنیا به شکل سردرهایشان معروف اند. سردرها در انواع مختلف و کاربری گوناگونی ساخنه می شوند. معماری آنها اغلب منحصر به فرد و مفهومی است به گونه ای که از سایر سازه ها متمایز باشند.
سردر (چترود). سردر، روستایی است از توابع بخش چترود شهرستان کرمان در استان کرمان ایران.
این روستا در دهستان معزیه قرار داشته و براساس آخرین سرشماری مرکز آمار ایران که در سال ۱۳۸۵ صورت گرفته، جمعیت آن 250نفر ( 71خانوار ) بوده است.
سردر (مهرستان). سردر، روستایی در دهستان زابلی بخش مرکزی شهرستان مهرستان در استان سیستان و بلوچستان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۱۷۶ نفر ( ۳۶ خانوار ) بوده است.
معنی کلمه سردر در فرهنگ معین
معنی کلمه سردر در فرهنگ عمید
معنی کلمه سردر در فرهنگ فارسی

معنی کلمه سردر در دانشنامه آزاد فارسی

سَرْدَر
مهم ترین عنصر دستگاه ورودی در معماری سنّتی ایران. معمولاً ترکیبی ایوان مانند دارد. در بیشتر بناهای ایرانی، که جلوۀ بیرونی ندارند، سردر فقط محلِ معرفی، و تجلّیگاه معماریِ بیرون بنا به شمار می رود؛ گاه نشانه ای قابل رؤیت از دور، و یادمانی برای بنا بوده است. سردرِ مساجد و مدارس و سایر ابنیۀ ایرانی، محلی برای نمایش هنرمندانۀ عملکرد کلیِ بنا، نام بانی، نام معمار، و سال ساخت بنا به شمار می رود، که اغلب با ثبت آیات شریفۀ قرآن کریم در قسمت های خاصی از آن، به ویژه در مساجد و مدارس، ورود به بنا تیمّن می یافته است.

معنی کلمه سردر در ویکی واژه

بالای در، آستانة خانه.

جملاتی از کاربرد کلمه سردر

آمدم تا افکنم یک یک به راه توسنت اینکه یک سردر بدن دارم بود گر سد هزار
گر برآید از سردردی یک آه می‌برد بوی جگر تا پیش گاه
به اصفهان، مردی سردرد گرفته بود. فلفل و قرنفل ضماد سرخویش کرد. طبیبی چون شنید، بگفت: سری را که خواهند در تنور نهند چنین کنند.
خاکی است این جهان که به بادی معلق است بس خاکسارم، ار به جهان سردرآورم
پس بناهای نوآیین ساخت اندر اسپهان چون بنای چل‌ستون و سردر نقش جهان
بلای عشق اگر اشتاب داری بسوزد زانکه سردرخواب داری
و هر ساعت ازین نوع هیزمی دیگر زیرِ آتش طبیعت او می‌نهاد تا چندانش به موم روغنِ حیل و لطافت بمالید که هم نرم شد و سردر آورد.
به دستش یکی دشنه ی سردرو چو در پیکر آسمان ماه نو
گرنه سردر راه عشق او رود آن سرکمتر زپا هیچست هیچ
ختم کن عطّار و سردرکش بجیب تا بیابی بوی اسرارش ز غیب