سرحد
معنی کلمه سرحد در لغت نامه دهخدا

سرحد

معنی کلمه سرحد در لغت نامه دهخدا

سرحد. [ س َ ح َدد / ح َ ] ( اِ مرکب ) حد فاصل در زمین مشترک. ( آنندراج ) ( از بهار عجم ). از: سر + حد. مرز. ثغر: تونل و تالخزه دو ده است اندر میان کوه نهاده است بر سرحد میان چگل و خلخ. ( حدود العالم ).
چو آمد به سرحد نزدیک روم
شد آراسته یکسر آن مرز و بوم.فردوسی.این مقدمی دیگر بود از سرحد غور و گوزگانان. ( تاریخ بیهقی ). وزیران او نامه ها که از لشکرها آمده بود از سرحدهاء ممالک او بر وی عرض کردند. ( فارسنامه ابن البلخی ص 66 ). سرحد میان پارس واصفهان یزد خواست و یزد و ابرقویه و سمیرم. ( فارسنامه ابن البلخی ص 131 ). چون به سرحد ولایت فارس رسید طایفه ای از لشکر عضدالدوله به خدمت او رفتند. ( ترجمه ٔتاریخ یمینی ).
سر بندگی بر زمینش نهاده
همه نامداران دریا و سرحد.سعدی.

معنی کلمه سرحد در فرهنگ معین

( ~ . حَ ) [ فا - ع . ] (اِمر. ) مرز. ج . سرحدات .

معنی کلمه سرحد در فرهنگ عمید

۱. مرز، کرانه.
۲. خط، نشان، و علامتی که زمین یا ملکی را از زمین و ملک دیگر جدا کند.
۳. مرز کشور.

معنی کلمه سرحد در فرهنگ فارسی

مرز، کرانه، خطونشان وعلامتی که زمینی راجداکند
۱ - مرز هر چیز کرانه . ۲ - مرز مملکت . ۳ - خط و علایمی که زمینی را از زمینهای مجاور جدا کند . ۴ - نواحیی که هنگام تابستان ایلات بان کوچ کنند یعنی نواحیی که در سر حد منطقه عشایری قرار گرفته و دارای هوای خنک است ( قشقایی و خمسه ) جمع سرحدات ( غلط ) .
حد فاصل در زمین مشترک

معنی کلمه سرحد در فرهنگستان زبان و ادب

{frontier} [جغرافیای سیاسی] ← منطقۀ مرزی

معنی کلمه سرحد در دانشنامه عمومی

سرحد (بیرجند). سرحد روستایی است در دهستان القورات از توابع بخش مرکزی شهرستان بیرجند، واقع در استان خراسان جنوبی که بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این روستا ۸۷ نفر ( در ۲۹ خانوار ) بوده است.
سرحد (فارس). سرحد فارس یا شمال فارس عنوان عمومی منطقه سردسیر در شمال استان فارس مابین دشت مرودشت و اصفهان در ارتفاع ۲۰۰۰ تا ۲۵۰۰ متری است. در متون جغرافیایی قدیم، فارس بر اساس محیط جغرافیایی و اوضاع آب وهوایی به دو منطقه سردسیر یا صرود و گرمسیر یا جروم تقسیم شده است. بنیان اقتصادی مناطق سردسیر بر کشاورزی و مناطق گرمسیر بر بازرگانی استوار بوده است.
شهرستان های اقلید، آباده، خرمبید، بوانات و سرچهان در استان فارس و همچنین شهرستان دهاقان و شهرستان سمیرم در استان اصفهان، و شهرستان ابرکوه در استان یزد جزو سرحد فارس می شوند. سرحدات فارس شامل تعدادی دره موازی به عرض بین یک تا بیش از پنج کیلومتر است که از طریق سمیرم؛ یعنی مرز عشایر قشقایی و بختیاری، به بخش های داخلی کوه های زاگرس منتهی می شود. مردم این ناحیه به گویش سرحدی زبان فارسی و همچنین زبان های لری و ترکی سخن می گویند.
از دیدگاه منابع تاریخی، سرحد فارس به دو منطقه سرحد چهاردانگه و سرحد شش دانگه تقسیم می شود. سرحد چهاردانگه شامل چهار دشت اوجان، خسروشیرین، خنجشت و کوشک زر می باشد. سرحد شش دانگه که در غرب سرحد چهاردانگه قرار گرفته و بخش هایی از آن در استان های مجاور است، نیز شامل شش ناحیه پادنا، حنا، سمیرم، فلارد، وردشت ، ونک و شهرستان دهاقان می باشد.

معنی کلمه سرحد در دانشنامه آزاد فارسی

سَرْحَد
منطقه ای کوهستانی در استان سیستان و بلوچستان ایران، متصل به مرز بلوچستانِ پاکستان. رشته کوه های سرحد از شمال غربی به سمت جنوب شرقی امتداد دارد و بلندترین چکاد آن قلۀ آتشفشانی تفتان (۳,۹۴۱ متر) است. کوه های سرحد بازوهای شرقی ـ غربی نیز دارد که کوه بَزمان (۳,۵۰۳ متر) از آن جمله است و سرحد را به جبل بارز متصل می کند. شهر خاش (وَشت قدیم) در دره ای در دامنه های غربی کوه اصلی، در سر راه زاهدان به ایرانشهر و چابهار واقع است. در اواخر قرن ۱۹، به سبب ناامنی و راهزنی های مداوم، از جمعیت این منطقه کاسته و کشاورزی آن نابود شد. در ۱۹۱۶ ارتش هندی انگلیسی مستقر در بلوچستان برای سرکوبی راهزنان به کوه مورپیش لشکرکشی کرد.

معنی کلمه سرحد در ویکی واژه

frontiera
مرز.
سرحدات.

جملاتی از کاربرد کلمه سرحد

مرتضی‌قلی‌خان اقبال‌السلطنه بیات ماکوئی متولد ۱۲۴۲ه‍.ش/ ۱۸۶۳م/ ۱۲۸۰ه‍.ق فرزند تیمورخان اقبال‌السلطنه، حکمران ماکو، سرحددار ایران و رئیس ایل بیاتهای ماکو بود. گفته می‌شود اقبال‌السلطنه به دستور رضا شاه در زندان کشته شده‌است.
این روستا در دهستان طیبی سرحدی شرقی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۴۳ نفر (۹خانوار) بوده‌است.
شرح آن نیم‌ضرطه با صد شکل تا به سرحد رود دهان به دهان
پس چون شقاشق شیخ کرمانی بحقایق و دقایق ابدانی پیوست بطریق سیل و مد بسرحد رسید و خروش وجوش اهل آن استماع و حلقه آن اجتماع بدان پیوست.
ای عزیز اگر بدین مقام رسی کافری را بجان بخری که خد و خال دیدن معشوق جز کفر و زنار دیگر چه فایده دهد؟ باش تا رسی و بینی! آنگاه این بیچاره را معذور داری بگفتن این کلمات. هرگز مسلمان کافر را دیدی؟ از حسن و جمال محمد رسول اللّه جملۀ مؤمنان کافر شده‬اند، و هیچ کس را خبر نیست! تا این کفرها نیابی بایمان بت پرستی نرسی،و چون بسرحد ایمان رسی و بت پرستی را بینی، بردرگاه «لا إِله إِلا اللّه محمّد رسول اللّه» نقش شده و ایمانت تمام، این وقت باشد؛ و کمال دین و ملت در این حال نماید. این بیتها بر خوان:
این روستا در دهستان طیبی سرحدی شرقی قرار دارد و بر اساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۶۶ نفر (۳۲خانوار) بوده‌است.
این روستا در دهستان طیبی سرحدی غربی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۹۴ نفر (۶۴خانوار) بوده‌است.
این روستا در دهستان طیبی سرحدی شرقی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۰۱ نفر (۱۷خانوار) بوده‌است.
بدان سرحد مشرف گر کنی پای بدانی پایهٔ نطق گهر زای
باشد مرا عزیمت سرحدّ مدح تو روزی که در سخن بحد انتها رسم
این روستا در دهستان طیبی سرحدی شرقی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵۲۶ نفر (۸۵خانوار) بوده‌است.
شاه عباس به بهزادبیک دستور داد از ابتدای آستارا تا سرحد و سامان مازندران در ترتیب شوارع و تعمیر پل‌ها دقیقه‌ای فروگذار ننماید. بهزادبیک راه‌ها و پل‌ها را از آستارا تا اسپچین مرتب و معمور کرد.
زهی رسیده به جایی ترا سریر جلال که با سپهر به سرحدّ اشتباه رسید
که تو {تا} از مکان شوی بیرون او به سرحد لامکان برود
در زبان اردو بیشتر، این ایالت را سرحد می‌نامند و مردم پشتون از آن با نام پختون‌خوا (به معنی ناحیهٔ پشتون) یاد می‌کنند.
به احتمال قوی قیام مادی‌ها در زمان اسرحدون پیرامون نوروز آشوری سال ۶۷۳ (پیش از میلاد) وقوع یافت، مقدمترین سؤالات اسرحدون از هاتف مربوط به جریان شورشی است مورخ به سوم ماه ایار؛ که در آنجا سه پیشوای سرزمین ماد خشثریته و دوساننی و مامی‌تیارشو همچون متحدان علیه قدرت آشور وارد میدان نبرد شده‌اند. بنا به سئولات از هاتف که: آیا مامی‌تیارشو به سخن او گوش خواهد کرد … آیا امسال با اسرحدون دشمنی خواهد ورزید … این سؤالات در آغاز سال ۶۷۳ و در ماه نیسان (فروردین) به عمل آمده بود.
خیمه جایی زده در خطه امکان کزوی تا به سرحد و جوبست به قدر دو کمان
اسفندان یک روستا در ایران است که در دهستان بهمئی سرحدی غربی واقع شده‌است. اسفندان ۹۷۶ نفر جمعیت دارد.
که جنگی کرازوس با دستگاه گذر داده بودی به سرحد سپاه
دهد نوری طبیعت را دهد دادی شریعت را چو بسپارد ودیعت را بدان سرحد جان ای دل