سربه

معنی کلمه سربه در لغت نامه دهخدا

( سربة ) سربة. [ س َ ب َ ] ( ع اِ ) درز. || سفر نزدیک. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
سربة. [ س ُ ب َ ] ( ع اِ ) جماعت. ( اقرب الموارد ). جماعت زنان و غیر آن. ( منتهی الارب ). || جماعت اسبان آنچه هست و مابین بیست الی سی. ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ). || گله سنگخوار و آهو و گوسفند. ( اقرب الموارد ). || جماعت خرمابنان. ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ). ج ، سُرْب. || راه. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || موی میانه سینه تا شکم. ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( بحر الجواهر ). || فلان بعیدالسربة؛ ای بعیدالمذهب. ( اقرب الموارد ).

معنی کلمه سربه در فرهنگ معین

زیر ( ~ . بِ ) (ص مر. ) کنایه از: محجوب ، فروتن .
هوا ( ~ . بِ هَ ) [ فا - ع . ] (ص مر. ) بی توجه ، بازی گوش ، بی دقت .

معنی کلمه سربه در فرهنگ فارسی

جماعت جماعت زنان و غیر آن یا گله سنگخوار و آهو و گوسفند

جملاتی از کاربرد کلمه سربه

کشی زسنگدلی همچو کوه سربه فلک زسنگ ریزه یی ا رطرف برکمر یابی
سران سربه‌سر حمله‌آور شوید یکایک بر این دلاور شوید
باغهای سرسبز و رودخانه های پرآب منطقه طالقان و زیاران از یک سو و کوههای سربه فلک کشیده منطقه طالقان در شمال و دشتهای سرسبز و حاصلخیز واقع در روستاهای جنوبی و تالاب فصلی صالحیه (قارپوزآباد) نیز از چشم اندازهای دیدنی این شهر می باشند.
در زمان قدیم قبل از پدید آمدن روستا حدود 700 سال پیش دنباله کوه های بلند و سربه فلک کشیده منطقه لشگردر کنونی که دارای دشت های بزرگ و حاصلخیز می باشند  مکان خوبی برای دامداری و زراعت بوده اند
تا چرا آن لب به حلوایی شکر آلوده شد سربه سنگ از کله خشکی می زند هر لحظه قند
جهان را می‌توان تسخیر کرد از تیغ استغنا گلستان سربه‌سر از توست گر بی‌آشیان باشی
ز تو دردست و درمان است حاسد را و ناصح را مر این را سربه‌سر دردی، مر آن را جمله درمانی
ایالت کومش از کانون‌های مهم اسماعیلیان در قرن‌های ششم و هفتم هجری بود. به‌طوری‌که در این ایالت ۱۵۰ قلعه در اختیار این فرقه بود که هر مجموعه از آن‌ها را یک کدخدا و هر قلعه مجزای آن را یک محتشم که به منزله فرماندار کل یا حاکم بزرگ بود، زیر نظر داشت؛ که قلعه‌ای در روستای جوین شهرستان سرخه در میان کوه‌های سربه فلک کشیده هنوز پابرجا می‌باشد.
این تنگه در میان انبوه درختان سربه فلک کشیده با چشمه‌های متعدد و رودخانه‌ای خروشان، غارهای زیبا، آبشارها، آبچک‌ها و ستون‌های آهکی معلق مناظری بدیع و چشم‌نواز را به وجود آورده‌است.
اگرچه جستن وصل تو سربه‌سر خطر است ترا ز کشتن من خود خطر نمی‌آید
هر نصرت و ظفر که خبر بود پیش از این شد سربه‌سر زبازوی و شمشیر او عیان
سواران تیغ برق‌افشان کشیده هژبران سربه‌سر دندان کشیده
برای شرکت‌ها اجرای موفقیت آمیز ادغام عمودی یک استراتژی دشوار است. اجرای این استراتژی غالباً پرهزینه و مشکل می‌باشد. در بسیاری از مواقع تولیدکنندگان بالادستی به منظور حفظ بازار محصولاتشان با پخش‌کننده‌های پایین‌دستی ادغام می‌شوند. این موضوع در شرایط مناسب خوب است، اما وقتی تقاضا کاهش می‌یابد، بسیاری از شرکت‌ها تفاوت قیمت فاحشی با پخش‌کنندگان پایین‌دستی دارند و تنها می‌توانند هزینه تولید را، در نقطه سربه‌سر حفظ کنند.
چه از مشک و عنبر چه یاقوت و زر سراپرده آراسته سربه‌سر
هر که راچون رشته دور چرخ پیچ وتاب داد سربه آسانی برآرد از گره زار گهر