سرام
معنی کلمه سرام در فرهنگ فارسی
معنی کلمه سرام در دانشنامه عمومی
معنی کلمه سرام در دانشنامه آزاد فارسی
معنی کلمه سرام در ویکی واژه
سرام ممکن است به دو بخش سِر - آم قابل تجزیه باشد، و استنباط کلی از اصطلاح به معنی زن بیتحرک یا بیحال است.
جملاتی از کاربرد کلمه سرام
بگرد لشکر دشمن درامد جهان بر لشکر دشمن سرامد
اشتغال ایجاد شده قابل مقایسه با سرامیکهای سنتی نیست. زیرا علاوه بر گروههای متخصصی که در واحدهای صنعتی مشغول به تولید این محصولات خواهند بود، گروههای دیگری که شامل تیمهای مهندسی هستند محصول این کارخانجات را برای کاربردهای خاص طراحی و تولید میکنند. اساساً تولید این نوع محصولات به عنوان محصولات مبتنی بر دانش شناخته میشود.
سرامیک که در قرن نهم در عراق اختراع شد که یک کالای شیشهای یا نیمه شیشهای با کیفیت خیلی خوب بود که اساساً از خاک نسوز ساخته میشد.
چنان قطبی چو در مغرب سرامد ز مشرق چتر شمسالدین برآمد
برخی از فلزات و سرامیکها این اثر را به صورت دو طرفه نشان میدهند، یعنی در یک دمای خاص یک شکل وجود دارد و با تغییر دما میتوان آن را تغییر داد، اما اگر دمای اول بازیابی شود، شکل اول نیز بازیابی میشود. این با آموزش مواد برای هر شکل در هر دما به دست میآید.
ندانی من کیم من پرسرامم زمین در لرزه می آید ز نامم
دمای انتقال با بخشهای «محرک» طراحی شدهاست که تنظیم دما را از سرامیکها آسانتر میکند، زیرا آنها به مقادیر ترکیبهای اتمی هم اندازه بستگی دارند.
بلندی یافت تا چشمم، برامد از آن اندر بلندی با سرامد
بر آمد پرسرام از کوه صحرا به قصد قتل شان گفت آشکارا
به صد الحاح دیگر پرسرامش نکرد از اشک خونهایی به جامش
مردم دیده من خون جگر خورده بسی که سرامد شده در عالم اشک افشانی
ز من بدلبر بیمهر زود سیر که گوید که تار رشته سرامد ز بس کسستی و بستم
چنان افشرد کز وی جان برامد جهان بر جان آن نادان سرامد
هزاران قرن میکردند فکرت بآخر با سرامد عجز و حیرت