سرازیر

معنی کلمه سرازیر در لغت نامه دهخدا

سرازیر. [ س َ ] ( ص مرکب ) مقابل سرابالا. ( آنندراج ). || واژگونه. باژگون :
خودنمایی نتوان کرد به روشن گهران
رفته از سرو سهی عکس سرازیر در آب.معز فطرت ( از آنندراج ).ز زوری که دارد بکشتی شتاب
سرازیر بنمود عکسش در آب.محمدطاهر وحید ( از آنندراج ).

معنی کلمه سرازیر در فرهنگ معین

(سَ ) (ص مر. ) رو به پایین ، سراشیب .

معنی کلمه سرازیر در فرهنگ عمید

۱. دارای سراشیبی.
۲. = سرنگون
۳. (قید ) [مقابلِ سربالا] روبه پایین.
* سرازیر شدن: (مصدر لازم )
۱. در سراشیبی رفتن.
۲. رو به پایین رفتن.
۳. سرنگون شدن.
* سرازیر کردن: (مصدر متعدی )
۱. جاری کردن.
۲. سرنگون کردن، واژگون ساختن.

معنی کلمه سرازیر در فرهنگ فارسی

سراشیب، سرنگون، روبپایین، مقابل سربالا
۱ - آنچه که دارای نشیب است سطح مایل سراشیب مقابل سر بالا . ۲ - ( صفت ) رو بپایین با نشیب .

معنی کلمه سرازیر در ویکی واژه

رو به پایین، سراشیب.

جملاتی از کاربرد کلمه سرازیر

گر ندارد سر بوس کف پای تو چو ما پس چرا طره ات از دوش سرازیر آمد
فروتنی بخدا زودتر کند نزدیک که زود قطع شود راه، چون سرازیر است
تپهٔ نسبتاً بلندی در بخش جنوبی دریاچهٔائل گلی قرار گرفته که جنگل‌کاری شده و آبشارهای مصنوعی متعددی از این تپه به سمت داخل دریاچه سرازیر می‌شود. همچنین از ضلع جنوبی دریاچه تا مرکز آن و محل کاخ ائل گلی، خیابانی کشیده شده که عمارت کلاه‌فرنگی را به‌صورت یک شبه‌جزیره درآورده‌است.
سرازیر گردید سیمرغ از ابر سراسیمه از بیم جنگی هژبر
بازی کنان ز کوچه سرازیر می شدیم‬ ‫هریان گلدی شیلاغ آتیب ، آشاردیق‬
رودهای مهم اروپایی همانند راین، رون، این و پو از کوه‌های آلپ سرازیر می‌گردند که همه آنان در کوه‌های آلپ سرچشمه می‌یابند و به کشورهای همسایه سرازیر می‌شوند و در نهایت به دریای شمال، دریای مدیترانه، دریای آدریاتیک ریخته می‌شود. دریا و دریای سیاه. رودخانه‌های دیگری همانند دانوب که با دارا بودن شاخه‌های اصلی هستند که از کوه‌های آلپ سرچشمه می‌گیرند.
ترسم از نرمی آن غبغب سیمین و لطیف پای دل لغزد و در چاه سرازیر شود
برآی بر زبر قصر بیسکون شباب شتاب عمر سرازیر را تماشا کن
در ۲۱ تیرماه ۱۳۶۱ سازمان ملل قطعنامه ۵۱۴ را ارائه داد که توسط ایران رد شد. پس از رد این پیشنهادهای عراق موضع صلح طلب و اشغال شده به خود گرفت و بسیاری از اقدامات غیراصولی خود مثل استفاده از سلاح شیمیایی و حمله به مناطق مسکونی و حمله به نفتکشها را تا پایان جنگ به این وسیله توجیه می‌کرد. کمک‌های مالی و نظامی زیادی از کشورهای منطقه و غرب و شرق به عراق سرازیر شد. از این به بعد لحن قطعنامه‌های سازمان ملل نسبت به ایران عوض شد.
گیسو چو گشائی کنی از دوش سرازیر و ابرو بخم آری نبود حاجت شمشیر
آن روز را یاد بیار که من مثل کنیز حارث گریبانت را از دست فراش رهاندم و زنخدان میرزا فضل الله را بگیر دادم، هر دو سوار شدیم چار پاشنه بچادر امین سرازیر شدیم؛ و میرزا صادق آن وقت در آن سرکار آنقدر خوب مینوشت که خودش هم خوابه طبل و اسبش همسایه اصطبل بود و بآسمان کبود هی میزد.
آبشار ازنادر یا آبشار دره اسپر یکی از آبشارهای زیبای شهر دورود می‌باشد. این آبشار در روستایی به نام درۀ اسپر از توابع شهر دورود و در ۷ کیلومتری شهر قرار گرفته‌است. اطراف آبشار را کوهستان عظیمی فرا گرفته و مملو از درختان است. آب آبشار از دل کوهستان فوران کرده و مسیر پر پیچ خمی را طی کرده و به صورت آبشار سرازیر می‌شود.
ناوک بیداد خصم داد چه داد ستم خون ز سرا پرده چون سیل سرازیر شد
این روستا دارای قنات و چاه آب است، و رودخانهٔ فصلی هنسیج پس از گذر از الاغ‌چین، به سوی اوراف سرازیر می‌شود. سرچشمهٔ این رود، کوه بنه است. پیغمبر دزدان در نامه‌ای به آخوند ملا عباس، الاغ‌چین را روستای بی‌محصولی توصیف کرده‌است.[الف]
شهاب بد اختر چو تیر شهاب زبالا سرازیر شد با شتاب