سراجی

معنی کلمه سراجی در لغت نامه دهخدا

سراجی.[ س َرْ را ] ( حامص ) عمل سَرّاج. زینگری. زین سازی.
سراجی. [ ] ( اِ ) نام پارچه ای است :
سراجی شهابی نظر یافته
دگر موش دندان و بشکافته.نظام قاری ( دیوان ص 181 ).
سراجی. [ س ِ ] ( اِخ ) شاعر خوبی است و قصیده ای گفته که ذکر چهار ارکان در او لازم داشته ، این سه بیت از آن است :
آتشی دارم بدل من زآن دو لعل آبدار
باد تا زلفش پریشان کرد گشتم خاکسار
خاک ره گل میشود از آب چشمم تا چرا
آتش اندر من زد و رفت از بر من بادوار
گر برآرم باد سرد آتش زنم در آسمان
گر ببارم آب گرم از خاک سازم لاله زار.( مجالس النفایس ص 338 ).

معنی کلمه سراجی در فرهنگ فارسی

۱ - عمل و شغل سراج زین سازی زین فروشی . ۲ - دکان سراج .
شاعر خوبی است و قصیده گفته که ذکر چهار ارکان در او لازم داشته .

معنی کلمه سراجی در دانشنامه آزاد فارسی

سَرّاجی
از مشاغل سنّتی در ایران. منظور از سرّاجی ساختن و فروش اسباب و لوازم چرمی، مانند کیف و کمربند و دستکش و در دوره های پیشین زین اسب و ننوی بچّه بوده است. سرّاجان از دیرباز در بازارهای سنّتی، راسته ای مجزّا و خاص خود داشته اند. شماری از مهم ترین ابزارهای سرّاجی، تا پیش از ورود ماشین دوخت و دیگر آلات و ابزار مدرن, عبارت بود از درفش، مُشته، دمی (ابزاری شبیه کف اتو), تنگ (ابزاری گیره مانند)، فشار (ابزاری پِرِس مانند)، گاز (ابزاری شبیه انبردست)، چکش، سُنبۀ سوراخ کن، قیچی، گَزَن، میخ چین و کُنده (بریدۀ تنۀ درخت که از آن چون سِندان بهره می بردند). راستۀ معروف سرّاجان تهران، در ضلع جنوبی راستۀ مسگرها (← مِسگری) و صحّاف ها (← صَحّافی و تجلید سنتی) واقع است.

جملاتی از کاربرد کلمه سراجی

چه سراجیست فروزندهٔ رخ همت او که رخ فقر ندید آن که ازو کرد اسراج
ام‌السراجینه، روستایی از توابع بخش باوی شهرستان اهواز در استان خوزستان ایران است.
پیر طریقت گفت: الهی از جود تو هر مفلسی را نصیبی است، از کرم تو هر دردمندی را طبیبی است، از سعت رحمت تو هر کسی را بهره ایست، از بسیاری صوب برّ تو هر نیازمندی را قطره‌ایست، بر سر هر مؤمن از تو تاجیست، در دل هر محبّ از تو سراجیست، هر شیفته‌ای را با تو سر و کاریست، هر منتظری را آخر روزی شرابی و دیداریست.
تاکه رسم و رای او پیدا شد اندر ملک و دین ملک تاجی شد مرصع دین سراجی شد منیر
زهی نور جهان جان، که نورت نه از خورشید و ماهست و سراجی
لطیفی که از سعت رحمت او هر کسی را تیری و از بسیاری برّ او هر نیازمندی را بهره‌ای است. عزیزی که بر سر هر مؤمن از او تاجیست، و در دل هر محبّ از او سراجیست.
الهی از وجود تو هر مفلسی را نصیبی از کَرَم تو هر دردمندی را طبیبی است از سعت رحمت تتو هر کسی را بهره ای و از بسیاری بخشش تو هر نیازمندی را قطره ایست بر سر هر مومن از تو تاجی است و در دل هر محب از تو سراجی است و هر منتظری را آخر روز دیداریست
سراجی ای ز مقیمان حضرت ترمد رسید نامهٔ تو همچو روضه‌ای ز بهشت
درین سراچه تیره تو نور بخش سراجی چو درد دوست بود قابل هزار علاجی
آن سراجی که بود شمس از او مقتبسی نازد از پرتو او روح نیاکان بارم
آنچنان که آمار نشان می‌دهد، در سال ۱۳۲۹، این کارخانه ۱۵ تن پادوش گاوی، ۴۵ تن رویه و ۳۸ تن چرم سراجی تولید می‌کرده‌است و ۹۰ نفر در آن مشغول به کار بوده‌اند. پس از تأسیس این کارخانه، روند تولید چرم به روش صنعتی به تدریج در کشور گسترش یافت به گونه‌ای که تا سال ۱۳۳۷، تعداد ۲۲ کارخانه چرم احداث شد.