سرآمد

معنی کلمه سرآمد در لغت نامه دهخدا

( سرآمد ) سرآمد. [ س َ م َ ] ( ن مف مرکب ، اِ مرکب ) بهتر و ممتاز و سردار. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). زبده. قدوه :
منم سرآمد دوران که طبع من داند
چهار جوی جنان از پی جهان کندن.خاقانی.شنیدم کز این دور آموزگار
سرآمد تویی بر همه روزگار.نظامی.احمد که سرآمد عرب بود
هم خسته خار بولهب بود.نظامی.خامان ره نرفته چه دانند ذوق عشق
دریادلی بجوی دلیری سرآمدی.حافظ.

معنی کلمه سرآمد در فرهنگ معین

( سرآمد ) ( ~ . مَ ) (ص مر. ) برگزیده ، بالاتر، نخبه .

معنی کلمه سرآمد در فرهنگ عمید

( سرآمد ) برتر و بالاتر از دیگران، برگزیده.

معنی کلمه سرآمد در فرهنگ فارسی

سر آمد، برگزیده، برتروبالاترازدیگران
( صفت ) کسی که از همگنان بالاتر است حایز اولین درجه ممتاز برگزیده .
( سر آمد ) بهتر و ممتاز و سردار . زبده قدوه .

معنی کلمه سرآمد در ویکی واژه

برگزیده، بالاتر، نخبه.

جملاتی از کاربرد کلمه سرآمد

شهر اسکو از دیرباز به داشتن محیط فرهنگی و تعداد زیاد افراد تحصیل‌کرده دانشگاهی ممتاز و سرآمد در کشور و برخورداری از غنای فرهنگی در منطقهٔ شمال غرب کشور معروف بوده‌است. تحصیل علم و دانش از دیرباز مورد علاقهٔ مردم اسکو بوده‌است.
ابوالقاسم، اسماعیل طبری (۱۰۸۵–۱۱۴۵م) (نسب: اسماعیل بن احمد بن فضل بن محمد، بصری طبری) محدث ایرانی طبرستانی بود. ابوسعد سمعانی او را از برزگ‌زادگان و «پیشوای پیشتاز برجسته» نامیده است، از خانواده‌ای که در علم حدیث در طبرستان سرآمد بوده‌اند. از پدربزرگش ابوالقاسم فضل سماع حدیث داشته و از شیوخ سمعانی بوده است.
سرآمد درین آرزو روز عمر که افتد شبی زلف یارم به دست
سرگشتگی هجر تو بر من به سرآمد زین پس همه در گلشن وصل تو خرامم
مسلم بن ولید انصاری همچنین شهرت‌یافته به صَریعُ الغوانی (۷۵۳–۸۱۳م) شاعر عراقی در سدهٔ دوم هجری بود. در شعر بدیعیات سرآمد بود و نزد بزرگان عباسی نفوذ داشت.
به یک دیدن سرآمد عمر من چون چشم قربانی خوشا چشمی که دارد فرصت نظاره دیگر
فغان که عمر سرآمد در انتظار کسی که همچو عمر، دمی بیش نیست یار کسی
به آل نبی با غم و درد و سوز سرآمد به ماتمگری هفت روز
بعد روزی چند دیگر انتظار بر سپاه غم سرآمد روزگار
آذروخش به هنگام انجام آیین‌ها در سمت راست و در برابر آتش می‌ایستاد و هنگام خواندن دعا در مراسم نیایش با زوت (سرآمد موبدان) همراهی می‌کرد.
کسی که سر به گریبان خم کشد صائب سرآمد همه آفاق چون فلاطون است
صائب آنان که به گفتار سرآمد شده اند خصم خود را نپسندند که ملزم باشد
مانی که نظیر زرتشت جهان را صحنه نبرد نیروهای خیر و شر می‌دید، بر آن بود که بشر در دام نیروهای تاریک افتاده‌است و جبهه نور برای اینکه انسان‌ها را نجات دهد، افرادی نظیر زرتشت، بودا و عیسی را به سوی آن‌ها فرستاده‌است. اما آموزه‌های فرستادگان پیشین، ناکامل است و مانی که سرآمد آن‌هاست، آمده‌است تا هرچه آن سه تن گفته‌اند را کامل کند. او معتقد بود که دین جدیدش شامل همه ادیان قدیم، از جمله مزدیسنا، است.
بیک دم شد او از جهان در نهان سرآمد بران خوب چهره جهان
این دانش را شرعا مانعی برای آموختن نیست و بسیاری از فقیهان درآن سرآمد بوده اند. بلی شرع مطهر ما که بر قاضیانشان درود بادا، از اعمال آن مانع گشته است.