معنی کلمه سدید در لغت نامه دهخدا
وعده و قول تو صدق است و صواب
عزم تو ثابت و رأی تو سدید.سوزنی.تا فایق جمعی را از غلامان سدیدی بر قصد او تحریص کرد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 73 ).
- ناسدید ؛ نادرست :
گفت حق زَاهل نفاق ناسدید
بأسهم مابینهم بأس شدید.مولوی.
سدید. [ س َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان قصبه بخش حومه شهرستان سبزوار واقع در 15 هزارگزی شمال سبزوار و سر راه مالرو عمومی سبزوار. هوای آن معتدل و دارای 34 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات ، پنبه و شغل اهالی زراعت است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).